سردار فاطمی

یامهدی جهان در انتظار توست.....

مقاله ای در مورد 22 بهمن


موضوع : مقاله درمورد ۲۲بهمن سال ۱۳۵۷

مشاهده آنلاین مطلب

برای مشاهده مطلب پست به ادامه مطلب بروید

 

22 بهمن ، روز سالگرد پیروزی انقلاب را به تمام ایرانیان تبریک میگوییم ، این تبریک را از سایت تفریحی وب شاد پذیرا باشید

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همان‌گونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کرده‌‌اند، انقلاب از دیدگاه آنان زلزله‌ای ویرانگر برای جهان غرب بود. 
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست می‌‌داد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود. پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.۱ در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. ۲ مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند. 
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت. اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت. 
با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند. 
چنین بود که از صبحدم ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود. 
نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از ۱۴ قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است. ۳
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند. ۴
نهضتی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است. ۵
۱٫ تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
۲٫ مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
۳٫ 
تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
۴٫ 
احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
۵٫ 
احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
۶٫ 
احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
۷٫ 
منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها. 
از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ 
سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

روایت تاریخی | «سابقه و عملکرد محمدرضا پهلوی»

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24998/01.jpg۲۶ دی ماه مصادف با سالروز فرار شاه معدوم است. به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزیده‌ای از روایت تاریخی «سابقه و عملکرد محمدرضا پهلوی» در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی که گوشه‌ای از زوایای تاریک حکومت پهلوی را شرح می‌دهد، منتشر می‌کند:

* به حاکمیت رسیدن محمدرضا پهلوی به وسیله انگلستان
براى یک ملت براى ملت ایران هیچ ننگى بالاتر از این نیست که حکام، فرمانروایان، سیاستمداران و سررشته‌داران امور کشور را دولت انگلیس به وسیله‌ى سفارتخانه‌ى خود بیاورد و ببرد! کدام ننگ براى یک ملت، از این بالاتر است؟! خاطراتى را که از عناصر دوران پهلوى نوشته‌اند، بخوانید! بعد از آنکه در سال ۱۳۲۰ رضا خان را بردند، پسر او محمد رضا تا چند روز نمى‌دانست که آیا پادشاه خواهد بود یا نه! کسى را به سفارت انگلیس فرستاد، آن‌ها گفتند که بله، عیبى ندارد، پادشاه باشد، به شرطى که فلان کار را نکند و فلان کار را بکند! خوشحال شد. این‌ها حقایق این کشور است. پنجاه سال حکومت ایران که حکومت دیکتاتورى، سلطنتى، طاغوتى، فاسد و آن‌چنانى بود، به وسیله‌ى دو نفرى انجام گرفت که آن‌ها را بیگانگان بر سر کار آوردند و مردم هیچ نقشى نداشتند. قبل از آن هم که حکومت قاجار و حکومت سلاطین بود. شرح حال این سلاطین را ببینید! مردم که هیچ، مردم که اصلا براى آن‌ها قابل ذکر نبودند! عمال دولت را از صدر اعظم تا پایین، نوکران خودشان مى‌دانستند و به آن‌ها مى‌گفتند شما در بین نوکران ما چنین هستید، چنان هستید! چنین حکومتهایى بر این کشور حاکم بوده‌اند! این براى اولین بار در طول قرون متمادى است که به برکت انقلاب در این کشور، حکومتهایى سر کار مى‌آیند که ملاک مسئولان حکومتها، علم، تقوا، عدالت، مردم‌دوستى و گزینش مردم‌ است. با مردمند؛ براى مردم و در خدمت مردمند؛ اهل سواستفاده، دزدى و سرسپردگى به دشمن نیستند. این حقایق در تاریخ طولانى ایران، قرنها سابقه نداشته است. این‌ها را اسلام و انقلاب به این ملت داد. ۱۳۷۷/۰۲/۰۲
 
* جدایی از مردم؛ عامل وابستگی پهلوی به بیگانگان
آنها [حکومت پهلوی] وابسته بودند. وابستگیشان به‌خاطر این بود که از مردم به‌کلى بریده بودند. براى حفظ حکومت خودشان، خود را ناچار مى‌دانستند که به خارجیها متکى شوند. رضاخان را انگلیسیها سرکار آوردند، که جزو تواریخ مشخص و مسلم و روشن است. محمدرضا را هم انگلیسیها تثبیت کردند. بعد از دوره‌ى حکومت دکتر مصدق، کودتا را امریکاییها به راه انداختند و البته از دست انگلیسیها ربودند و آنها خودشان تسلط پیدا کردند. اینها در اغلب امور این کشور، وابسته بودند. مستشاران امریکایى و دهها هزار امریکایى دیگر در مهمترین مراکز نظامى، اطلاعاتى، اقتصادى و سیاسى این کشور شغلهاى حساس و درآمدهاى گزاف داشتند و آنها در حقیقت کارها را انجام مى‌دادند و به آنها خط مى‌دادند. دستگاه اطلاعاتى این کشور را امریکاییها و اسرائیلیها به‌وجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات امریکاییها بودند. در زمینه‌ى منطقه‌اى و جهانى، حتى در زمینه‌هاى اقتصادى - مثلا قیمت نفت چقدر باشد، فروش نفت چگونه باشد، وضع شرکتهاى خارجى در نفت ایران به چه کیفیت باشد - در همه‌ى این مسائل مهم و حساس، آن چیزى کارى را انجام مى‌دادند که از آنها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند. براى خارجیها فداکارى نمى‌کردند، بلکه براى حفظ حکومت خودشان، صددرصد به بیگانگان میدان مى‌دادند و به آنها تکیه مى‌کردند و دست آنها را در تطاول به این کشور و این ملت باز مى‌گذاشتند. حکومت آنها تحمیلى و کودتایى بود. با کودتا سرکار آمده بودند؛ هم رضاخان با کودتا سرکار آمده بود، هم محمدرضا با کودتا سرکار آمد. حکومت کودتایى، معلوم است چطور حکومتى است: بر مردم تحمیل بودند و از آرا مردم، عقاید مردم، دلبستگیهاى مردم، فرهنگ مردم و درخواست و اراده‌ى آنهاهیچ نشانى نبود. آنها براى آرا مردم، براى خواست مردم، براى عقاید مردم، براى دین مردم و براى فرهنگ مردم، هیچ احترامى قائل نبودند؛ هیچ رابطه‌ى صمیمى و دوستانه‌اى با مردم نداشتند. رابطه، رابطه‌ى خصمانه بود؛ رابطه‌ى ارباب و رعیت بود؛ رابطه‌ى آقایى و نوکرى بود؛ سلطنت بود دیگر! سلطنت و پادشاهى، معنایش همین است؛ یعنى حکومت مطلقه‌اى که هیچ تعهدى در مقابل مردم ندارد. خانواده‌ى پهلوى، پنجاه سال در کشور ما این‌گونه زندگى کردند.
۱۳۷۷/۱۱/۱۳

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24998/03.jpg

* اجازه گرفتن محمدرضا شاه از بیگانگان برای تعیین نخست وزیر
از سال ۱۳۳۲ تا زمان پیروزى انقلاب اسلامى، انگلیس و امریکا بر سر چاههاى نفت، و در واقع گنج نفت ایران نشستند و تا آن‌جا که توانستند، برداشتند و بردند. ملت ایران چگونه دلش با اینها صاف شود؟! رژیم پهلوى، سر سپرده‌ى انگلیس و امریکا بود و محمدرضا، واقعا مثل یک مامور امریکا در ایران عمل مى‌کرد. یک عامل امریکا در راس یک رژیم وابسته، وظیفه‌اى نداشت جز این‌که وقتى بگویند فلان نخست‌وزیر را بگذار و فلان نخست‌وزیر را بردار، اطاعت کند. آنها هر کارى مى‌خواستند، مى‌کردند. اگر هم یک وقت خود او مى‌خواست نخست‌وزیرى را برکنار کند و امریکاییها راضى نبودند، به امریکا مى‌رفت و این و آن را مى‌دید، تا اجازه دهند فلان نخست‌وزیر را بردارد یا بگذارد! وضعیت این گونه بود. سفراى امریکا و انگلیس در تهران، تعیین کننده‌ى خطوط اساسى این مملکت بودند...
اینها کسانى بودند که روزگارى، شاه ایران - آن روسیاه نگونبختى که به اسم «شاه» در ایران بود - از سفر ایشان؛ یعنى سفیر انگلیس و سفیر امریکا در تهران، حرف‌شنوى داشت و هر چه آنها در مسائل اساسى این کشور مى‌گفتند، انجام مى‌داد. اما امروز با نظام و دولتى در ایران مواجهند که از صد عامل در مسائل اساسى کشورش، یک مورد هم منطبق با خواست امریکا نیست. با نظامى مواجهند که در بدو استقرار، اولین کارش قطع کردن امتیازات اینها بود. در واقع انقلاب اسلامى، اول کارى که کرد این بود که به قطع امتیازات انگلیس و امریکا در ایران پرداخت. ۱۳۷۳/۱۱/۱۴ 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24998/02.jpg

* خاشع در برابر بیگانه و خشن در مقابل مردم
اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود- به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود- به چشم حقارت نگاه کند، آن‌ها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت به‌راحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار مى‌گیرد...
وقتى یک چنین روحیه‌اى در میان مردمى حاکم شد، دستگاه سیاسى آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعى نوکرمآب مى‌شود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل بره‌ى رام؛ «اسد علی و فی الحروب نعامه». همان رضاخانى که بخصوص در نیمه‌ى دوم سلطنتش آن‌جور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود- که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توى خانه‌هاى خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمى‌کرد- در مقابل یک پیغام ساده‌ى انگلیسى‌ها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیرى»، مثل موش مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضاى پهلوى؛ محمد رضاى پهلوى در سالهاى دهه‌ى چهل و دهه‌ى پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادى‌خواهان- خشن؛ بدون اندک ملاحظه‌اى از مردم- وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع مى‌کرد و از آن‌ها حرف مى‌شنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتى است که از عزت ملى محروم است.
یکى از اساسى‌ترین قلمهائى که انقلاب اسلامى به ما ملت ایران عطا کرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزى که امام علنا فرمود «آمریکا هیچ غلطى نمى‌تواند بکند»، اوج اقتدار سیاسى و نظامى آمریکا در دنیا بود. امام احساس عزت را به این مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ایران برگرداند. ۱۳۸۸/۰۲/۲۲

*  باقی ماندن ثروت میلیاردیِ شاهِ فراری نزد آمریکایی‌ها
[آمریکایی ها] محمدرضا را که فرارى ملت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند و به عنوان یک میهمان پناه دادند. اموالى که در اختیار محمدرضا قرار داشت، بالغ بر میلیاردها دلار مى‌شد که در امریکا سرمایه‌گذارى کرده بود. در همه جاى دنیا معمول است وقتى یک نفر که در راس رژیمى قرار دارد، سرنگون شد، اموال شخصى‌اش که از آن مردم و دولت جدید بر سر کار آمده است، به آن دولت برگردانده مى‌شود. این در همه جا یک عرف است. اگر روزنامه‌ها را در قضایاى گوناگون خوانده باشید، مى‌بینید که همه جا این کار را کرده‌اند. هیچ جا سابقه ندارد که آن همه ثروت را که متعلق به ملت ایران بود، در حسابهاى محمدرضا و کسانش در امریکا، نگه دارند. حتى یک ریالش را به مردم ایران ندادند و نگه داشتند و هنوز هم پیش آنهاست. هنوز هم طلب ملت ایران از رژیم امریکا، میلیاردها دلار است. آنها اموالى را که دولت ایران در گذشته خریدارى کرده بود؛ پولش از کیسه‌ى ملت ایران پرداخته شده بود و ملت به آنها احتیاج داشت، نگه داشتند. هنوز هم در انبارهاى خودشان نگه‌داشته‌اند و تا امروز هم تحویل دولت جمهورى اسلامى و ملت ایران نداده‌اند. طلبهاى ایران که در امریکا بود، بلوکه شد و اینها را برنگرداندند. چرا؟ به این امید که شاید بتوانند نظام جمهورى اسلامى را منهدم کنند. با خود گفتند: امروز این پولها را به آنها نمى‌دهیم که مورد استفاده‌شان قرار گیرد. غرض این‌که، رژیم ایالات متحده‌ى امریکا، بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، همان روش قبل از پیروزى را ادامه داد؛ یعنى اعمال کینه و خصومت با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى. در چنین شرایطى بود که قضیه‌ى سفارت اتفاق افتاد. ۱۳۷۳/۰۸/۱۱
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

متن نامه انیشتین به آیت الله العظمی بروجردی ره

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.

اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!

بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! 
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .

هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "

آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

یک بیت شعر.....

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت

                                                       نوشین روان نمرد ، که نام نیکو گذاشت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

رضا،رضا

وقتی در سر زمینت پا می نهم همه چیز را فراموش میکنم...

دردهایم را...

                زندگی ام را ...

                                   و حتی خودم 

فقط دلم و اشک هایم هستند که یاری ام میکند..

در این هیاهوی سرزمینت، چگونه خودم را به وصال شما بپیوندم

آقا میان این همهمه، صدای غریبانه من را میشنوی

دست هایم را بگیر حتی اگر دور از سرزمینت باشم

 

السلا علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی (علیه السلام)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

یا امام رضا(ع)

شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد

همیشه وقتی این موقع ها میرسه اونوقته که بیشتر حس میکنی از دنیا خسته شدی و فقط میتونی یه جا دلت را آروم کنی دور از همه چیز دور از همه هیاهوهای زندگی... و تنها جایی که بیشتر میتونه آرومت کنه حرم آقامونه... اونوقته که حس میکنی چقدر دلت واسه صحن و سرای باب الرضا تنگ شده چقدر دلت میخواد مشهد باشی و پای ضریح اقامون در عذای خانم حضرت معصومه شریک باشی...

آیا شما هم این حس بهتون دست داده؟؟؟؟

*****

کوثر اشک من از ساغر و پیمانه توست

دا آتیش زده ام شمع عزاخانه توست

جگر سوخته خاکستر پروانه توست

شعله های دلم از آه غریبانه توست

 

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

آداب وضو.........

و سزاوار است وقت وضو گرفتن به طرف قبله بنشینى،و ظرف‏ آب را در جانب راست خود گذارى،و چون نگاهت به آب افتاد،این دعا را بخوانى:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى جَعَلَ الْمآءَ طَهُورا وَلَمْ یَجْعَلْهُ نَجِسا
ستایش خداى را که آب را پاک‏کننده قرار داد،و آن را ناپاک نگردانید.
پس دست خود را پیش از آن‏که داخل ظرف‏ آب کنى مى‏شویى،و به هنگام وارد کردن دست در ظرف آب میگویى:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابینَ وَاجْعَلْنى مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ .
به نام خدا،و به ذات خدا،خدایا مرا از توبه‏کنندگان،و پاکى‏طلبان‏ قرار ده.
پس سه بار به سه کف آب،مضمضه[آب در دهان گرداندن]مى‏کنى و مى‏گویى:
اَللّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى یَوْمَ اَلْقاکَ وَاَطْلِقْ لِسانى بِذِکْراکَ
خدایا روزى‏ که ملاقاتت مى‏کنم دلیل محکم را به من تلقین فرما،و زبانم را به ذات گویا کن.
پس سه بار استنشاق مى‏کنى و مى‏گویى:
اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ یَشَمُّ ریحَها وَرَوْحَها وَطیبَها
خدایا بوى بهشت‏ را بر من حرام مکن،و از کسانى قرارم ده که بو و نسیم و عطر آن را ببوید.
و در آغاز شستن صورت مى‏گویى:
اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهى یَوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى یَوْمَ تَبْیَضُّ فیهِ الْوُجُوهُ
خدایا چهره‏ام را سپید کن،روزى که چهره‏ها سیاه مى‏شود،و چهره‏ام را سیاه مکن،روزى که چهره‏ها سپید مى‏گردد.
در هنگام شستن دست راست مى‏گویى:
اَللّهُمَّ اَعْطِنى کِتابى بِیَمینى وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِیَسارى وَحاسِبْنى حِسابا یَسیرا
خدایا پرونده‏ام را به دست راستم بده،و نامه جاوید بودن در بهشت را به دست چپم،و حسابم را به حسابى آسان رسیدگى کن.
و به وقت شستن دست چپ مى‏گویى
اَللّهُمَّ لا تُعْطِنى کِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ
خدایا پرونده‏ام را به دست چپم وا مگذار،و از پشت سرم در اختیارم قرار مده،و آن را بسته به گردنم ننما،و از پاره‏هاى آتش به تو پناه‏ مى‏برم.
پس با رطوبت دست راست جلوى سر را مسح کن،و در آن حال بگو:
اَللّهُمَّ غَشِّنى رَحْمَتَکَ وَبَرَکاتِکَ .
خدایا رحمت و برکاتت را بر من بپوشان.
آنگاه پاهاى خود را مسح کن،و هنگام مسح بگو:
اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الاَْقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْیى فیما یُرْضیکَ عنّى یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
خدایا مرا بر صراط ثابت بدار،روزى که‏ قدمها مى‏لغزد،و کوششم را در انچه تو را از من خشنود مى‏کند قرار ده،اى داراى بزرگى و اکرام.
چون از وضو فارغ شدى بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ تَمامَ الْوُضُوءِ وَتَمامَ الصَّلوةِ وَتَمامَ رِضْوانِکَ وَالْجَنَّةَ .
خدایا از تو مى‏خواهم کمال وضو،و کمال نماز،و کمال خشنودى‏ات و بهشت را.
و بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
ستایش خاص خداى پروردگار جهانیان است.
و مى خوانى سوره قدر را سه مرتبه.
و سوره«قدر»را سه مرتبه میخوانى،آنگاه پس از فراغت از وضو،بوى خوش‏ استعمال مى‏کنى،
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

دانلود کتاب لهوف

کتاب لُهوف که مَلهوف علی قَتلی الطُفوف هم گفته شده یکی از منابع مهم و کهن واقعهٔ عاشورا و تاریخ زندگانی امام حسین (ع)، نوشته ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی معروف به سید بن طاووس است. کتاب لهوف ابن طاووس اختصار و اشتهار را با هم جمع کرده و در نزد علمای برجسته شیعه جایگاه مهمی برای خودش باز کرده است. به طورى که شهید محراب آیت اللّه سیّد محمد على قاضى تبریزى مى فرماید: (کتاب لهوف سیّد ابن طاوس – رحمة اللّه علیه -، نقلیّاتش بسیار مورد اعتماد است و در میان کتب مَقاتل کتاب مَقْتَلى به اندازه اعتبار و اعتماد به آن نمى رسد و در اطمینان بر آن کتاب در ردیف اول کتب معتبره مقاتل قرار گرفته است) رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه اى – مُدَّ ظِلُّهُ العالى – در خطبه هاى نماز جمعه تهران چندین مرتبه از روى همین کتاب مقتل ابن طاوس، ذکر مصیبت خوانده است و در نماز جمعه مورخ 18/2/1377 مصادف با یازدهم ماه محرم 1419 ه‍ ق، چنین فرمودند: (من امروز مى خواهم از روى مقتل ابن طاوس که کتاب (لهوف) است چند جمله ذکر مصیبت کنم و چند صحنه از این صحنه هاى عظیم را براى شما عزیزان بخوانم، البته این مقتلِ بسیار معتبرى است.لهوف کتاب

لهوف

دانلود کتاب لهوف -صلوات
عنوان: کتاب لهوف
حجم: 1.51 مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

شعر (امام حسین(ع))

ای قتیل دشت غربت

 

خالق عشق و محبت یا حسین
ای قتیل دشت غربت یا حسین

ای گل صحرا نبرد فاطمه
ای صفای آل عصمت یا حسین

ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین

آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین

تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین

یکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا حسین

دوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا حسین

***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان
زیارت امام حسین(ع( صادره از ناحیه مقدس امام زمان)عج( معروف به زیارت ناحیه مقدسه

زیارت امام حسین(ع( صادره از ناحیه مقدس امام زمان)عج( معروف به زیارت ناحیه مقدسه

زیارت امام حسین(ع(
صادره از ناحیه مقدس امام زمان)عج(
معروف به زیارت ناحیه مقدسه

أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ ، أَلسَّـلامُ عَلى یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلى اُمَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ، أَلسَّلامُ عَـلى عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ،

سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش ، درود بر شیث ولىّ خدا و بهترینِ بندگانش ، سلام بر ادریس که براى خدا حجّتِ او را بپا داشت ، درود بـر نـوح که دعـایش قرینِ اجابـت بود ، سـلام بر هـود که کمـک و یارىِ خـدا مَـدَدِ او بود، درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد ، سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـامِ خُلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود ، درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداىِ او نمود ، سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبرى را در نسـل او قـرار داد ، درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـائىِ چشـمش را به او بازگـرداند ، سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهائى بخشید ، درود بر موسـى که خـداوند به قدرتِ خود دریا را برایـش شـکافت ، سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـرى خود را به وى اختـصاص داد ، درود بر شعـیب که خدا او را بر اُمّـتش پیـروز نمود ، سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت ، درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد ، سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید ، درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود ، سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید ، درود بر زکریّا که در رنج و بَلا شکیبا بود ، سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ،

أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،

درود بر عیسى روح خدا و کلمه او ، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ، درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ، که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ، درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ، سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ، سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ، سلام بر فرزند سرور جانشینان ، سلام بر فرزند فاطمه زهراء ، سلام بر فرزند خدیجه کبرى ، سلام بر فرزند سدرة المنتهى ، سلام بر فرزند جنّة المأوى ، سلام بر فرزند زمزم و صفا ، سلام بر آن آغشته به خون ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَةِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ،

سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند،

الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ ، وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ ، وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً ، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً ، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً ، وَ إِلى وَصِیَّةِ أَخیک َ مُسارِعاً ، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً ، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً ، وَ لِلطُّغاةِ مُقـارِعاً ، وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً ، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً ، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً ، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً ، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ،

و در آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند، سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام، سلام برتو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت ودوستىِ تومُخلص و بى ریا است ، وبه سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزاراست، سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگرباتودرکربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ)تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش رابه خاطرتوبدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتواظهاردشمنى کردندخصومت نمایم،(درعوض)صبحوشام برتومویِه میکنم، وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ازروى حسرتوتأسّفوافسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،تاجائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغموغصّه شدّتِ حزن جان سپارم،گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانىوى ننمودى،وبه خداوریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى، وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى، ودعوت به هدایت و استقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندى، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى، ورفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار وسرکوب کننده طغیان، وکوبنده سرکشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگ دستوپا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَج وبراهین الهى ، وترحُّم کننده بر اسلامومسلمین بودى،

وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً ، وَ لِلدّینِ کالِئاً ، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً ، تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ ، کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ ، سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِیَّةِ لاَِخیـک َ ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ ، رَضِىَّ الشِّیَمِ ، ظاهِرَ الْکَرَمِ ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ ، قَویمَ الطَّرآئِقِ ، کَریمَ الْخَلائِقِ ، عَظیمَ السَّوابِقِ ، شَریفَ النَّسَبِ ، مُنیفَ الْحَسَبِ ، رَفیعَ الرُّتَبِ ، کَثیرَ الْمَناقِبِ ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ ، جَزیلَ الْمَواهِبِ ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ ، حَبیبٌ مَهیبٌ ، کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً ، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً [مُنْقِذاً :خل] وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً ، وَ فِى الطّاعَةِ مُجْتَهِداً ، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ [وَ :خل[ باذِلاً لِلْمَجْهُودِ ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ ، زاهِداً فِى الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها ، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها ، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَةٌ ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ ، وَ رَغْبَتُک َ فِى الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ [أَلْزَمَک َ :ظ ]أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ ، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ ،

یارى گرِ حق بودى، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى، دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احکام الهى، هم پیمان نیکى و احسان بودى، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى، وفادار به پیمانها، داراى سجایاىِ پسندیده، و باجود و کَرَمِ آشکار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک، معتدل ومیانه رودرروشها،باسجایاواخلاقِ کریمانه،داراى سوابقِ باعظمتوارزشمند، داراى نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه هاىِ رفیع وعالى، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشتهاو طبیعتهاى مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،حلیموصبور،هدایت شده،بازگشت کننده بسوى خدا، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،پیشواى شهید،بسیارنالانوگریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودى، تو براى پیامبر که درودخدابراووآل اوبادفرزند،و براى قرآن پشتوانه[نجات دهنده[،و براى امّتِ اسلام بازوى توانا، ودرطاعتِ حقّ کوشا بودى، توحافظِ عهد وپیمانِ الهى، دورى کننده ازطُرُقِ فاسقان بودى، [و[ توآنچه درتوان داشتى (براى اِعلاءِکلمه حقّ) بذل نمودى، داراى رکوع و سجود طولانى بودى، تو مانند کسیکه ازدنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودى، و مانندکسانیکه ازدنیادروحشت وهراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، وهمّت وکوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت ازبهجت و سروردنیابربسته، واشتیاقومِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، وظلم وسرکشى نقاب از چهره برکشید ، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند ، با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنیوى کناره گیربودى، وبرحسب طاقت وتَوانَت مُنکَر راباقلب وزبانت انکارمى نمودى، پس ازآن علمودانشت اقتضاى انکارِ آشکارنمود، و برتو لازم گشت [لازم نمود[ بابدکاران رویاروى جهادکنى، بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات،

وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ، وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ [الاْیعادِ إِلَیْهِمْ : خل] ، وَ تَأْکیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ، فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّ ک َ ، وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ ، وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ، وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ ، وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً ، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ،

وپیروان ودوستانت روانه شدى، وحقّوبرهان را آشکارنمودى، وباحکمت وپندواندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى، ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند، پس تو نیزباآنان به جهاد برخاستى پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودى [آنها رابه عـذابِ الهى تهدید نمودى]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى، ولى عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زدوخورد و پیکار استوار شدى، ولشکریان فاجر راخورد و آسیا نمودى، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتى، وچنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تورابا قلبى مطمئن، بدون ترس وهراس یافتند،شرورِمکروحیله شان رابرتوبرافراشتندوازدرِنیـرنگ وفسادباتو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش رافرمان داد، تاتورا ازآبواستفاده آن منع نمودند،وباتوقتال نمودند، وبه جنگومبارزه باتوشتافتند، وتیرهاوخدنگهابسوى توپرتاب نمودند، وبراى استیصال وناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تومراعات نکردند، وازهیچ گناهى درموردتوخوددارى ننمودند، چه درکشتن آنهادوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (بارى)تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزارواذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند،پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص ورفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبوربودى، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودى، تاآنکه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردى، درحالیکه اسبها تورابا سُم هاى خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،

وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ ،

و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدندو نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند،وازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، اهلوعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند،اىواى براین سرکشان گناهکار!،چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند، ونمازوروزه(خدا)رابدون یاوررهانمودند،وسُنّتهاواحکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ)جنایت وعداوت پیش تاختند، براستى رسولِ خدا «که درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلومواقع شد)، وکتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهورومغلوب گشتى، حقّ وحقیقت موردِخیانت واقع شد، وبه فقدانِ توتکبیرِخداوکلمه توحید، حراموحلالِ دین، وتنزیل وتأویلِ قرآن جملگى ازبین رفت، و پس ازتو تغییروتبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دین، هوىوهوس هاوگمراهیها، فتنه هاوباطلهاجملگى (برصفحه روزگار) ظاهرشد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بى پایانِ خداوندى براووآلِ اوباد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِمرگِ تورابهوى داد، واینگونه گفت که: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت وخانواده اتواردشد، پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، وفرشتگان وانبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او راتسلـیت وتعـزیت گفـتند، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاک شد ، و دستـه هاىِ ملائکه مقـرّبین در آمد و شد بودند، پـدرت امیرمؤمنـان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد،

وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها، :خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَکینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،

و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزاىِ تو) آسمان و ساکنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، کوه ها و کوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، [شهرمکّه و پایه هایش]، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ کَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى که پاک و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه کنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینکه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـکوکار ، هـمان آلِ طه و یس ، و اینکه مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ، بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیکو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مکرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران را از من برگـردان ، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلاعلیّین جمع بفرما،

مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ، أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْک َ بِنَبِیِّک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِک َ الْمَکْتُومِ ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ ، أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ ، وَ سدِّدْنی فِى الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی ، وَارْحَمْ عَبْرَتی ، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی ، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی ، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی، أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ، وَالْمَحَلِّ الْمُـکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیْتَهُ ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ ، وَ لا سُؤالا [سُؤْلا :ظ [إِلاّ أَعْطَیْتَهُ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیْرَ الْعاجِلَةِ ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً ،

همراه باکسانیکه برآنها اِنعام فرمودى یعنى پیامبران، وراستگویانِ درعملوگفتاروشهداء و نیکویان، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تورا سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُکمِ حتمى و قطعى ات، و به حقّ نهىِ پنهانى ات ، و بحقّ این آرامگاهى که (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد مى آیند، واین امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تکیه زده، اینکه غم و غصّه ها را از من برطرف فرمائى، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمى را از من برگردانى، و مرا از آتش(عذابت) که داراى بادهاى سوزان است پناه دهى (و نگاهدارى)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایاى خود راضى وخوشحال فرما، وبه جود و کَرَمَت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورَم ساز، بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتاروکردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگى ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، ومرابه موالىوسرورانم برسانوبه فضل(وکَرَمِ) خویش مرابه بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا برمحمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشکِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشى فرما، و حُزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشاى، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِوالامقام و در این محلّ گرامى، برایم وامَگُذار گناهى را مگرآنکه ببخشى، و نه عیبى را مگر آنکه مستورنمائى، و نه غم وغصّه اى را مگربرطرف فرمائى، و نه رزقى را مگر گسترش دهى ، ونه قدر و منزلتى را مگر باقى بدارى، ونه فسادى را مگر اصـلاح فـرمائى، ونه آرزوئى را مگرنائل کنى، ونه دعائى را مگر اجابت فرمائى، ونه تنگنائى را مگر بگشائى، ونه امور مُتشتّتى را مگر جمع و برقرار نمائى، ونه امرى را مگر تمام فرمائى، ونه مالى را مگر فراوانى بخشى، ونه خُلق وصفتى را مگرنیکوگردانى، ونه انفاقى را مگرجایگزین فرمائى، ونه حالى را مگر آباد فرمائى، ونه حسودى را مگر ذلیل نمائى، ونه دشمنى را مگر هلاک گردانى، ونه شرّى را مگر منع فرمائى، ونه بیماریى رامگرشفابخشى، ونه(امرِ)دورى را مگر نزدیک فرمائى(ودردسترسم قراردهى)، ونه تفرّقواختلالى رامگرجمع (و اصلاح)نمائى، ونه خواهشى [خواسته اى] را مگر عطا فرمائى، بارخدایا! من از تودرخواست میکنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنى کن، وبه فضل و احسانـت از جمیع خلق بى نیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست میکنم دانشى مفید،

وَ قَلْباً خاشِعاً ، وَ یَقیناً شافِیاً ، وَ عَمَلا زاکِیاً ، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا ، أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَىَّ ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَىَّ ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِى النّاسِ مَسْمُوعاً ، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً ، وَ أَثَری فِى الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً ، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً ، أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّدالاَْخْیارِ ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الــذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّـارِ ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِىَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

پس از تمام شدن زیارت ، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجاى آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیاء ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:

لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الاَْرَضینَ السَّبْعِ، وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ ، خِلافاً لاَِعْدآئِهِ، وَ تَکْذیباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ ، وَ إِقْراراً لِرُبُوبِیَّتِهِ ، وَ خُضُوعاً لِعِزَّتِهِ ، الاَْوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّل ، وَالاْخِرُ إِلى غَیْرِ اخِر، الظّـاهِرُ عَلى کُلِّ شَىْء بِقُدْرَتِهِ ، الْباطِنُ دُونَ کُلِّ شَىْء بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ ، لا تَقِفُ الْعُقُولُ عَلى کُنْهِ عَظَمَتِهِ، وَ لاتُدْرِکُ الاَْوْهامُ حَقیقَةَ ماهِیَّتِهِ ، وَ لاتَتَصَوَّرُ الاَْنْفُسُ مَعانِىَ کَیْفِیَّتِهِ، مُطَّلِعاً عَلَى الضَّمآئِرِ ، عارِفاً بِالسَّرآئِرِ ، یَعْلَمُ خآئِنَةَ الاَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُورُ ، أَللّهُمَّ إِنّی اُشْهِدُک َ عَلى تَصْدیقی رَسُولَک َ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ إیمانی بِهِ،

قلبى خاشع، یقینى سلامت بخش ، عملى صالح و پاک ، صبرى زیبا ، و اجرى عظیم را ، بارالها! شکر نعمتت برمن را روزیَم کن ، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما ، و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما ، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر،و سنّت باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروى قرارده ، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او که نیکانند، درتمامى لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینىِ وِزر و وَبال پاک و مبرّا گردان، واز آتش (عذابت) پناهم ده، و در سراى جاوید واردفرما، و(گناهانِ) مرا و تمامى خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشاى، به رحمتت اى مهربانترین مهربانان.

[ترجمه دعائى که در قنوت نماز خوانده مى شود:]

هیچ معبودى جز خداوندِ شکیبا و کریم نیست، هیچ خدائى جز خداوندِ بزرگوار و عظیم نیست، هیچ معبودى نیست جز خداوندى که پروردگارِ آسمانها و زمینهاى هفتگانه و موجوداتى که در آنها و میان آنهاست مى باشد، (به این توحید معتقدم) برخلاف دشمنانِ حقّ، و به جهت تکذیب کسانى که به خداوند شرک ورزیدند، و(به این توحیدمعتقدم) بخاطر اعتراف نمودن به ربوبیّت او، و خضوع و خشوع درمقابل عزّت و شرافت وى، (اوست خدائى که) اوّل است بدون اوّل، و آخر است تا بى نهایت، به قدرتش برتمام اشیاء غلبه نموده، و به دانش و لطف و مرحمتش در هرچیز نفوذ کرده، عقول بشرى برحقیقتِ بزرگى او مطّلع نخواهدشد، و اوهام و خیالات کنهِ ذات اورا درک نمى کند، ومعانىِ کیفیّتِ اورا هیچ ذهنى تصوّر نمى تواندکرد، (اوست) مطّلع وآگاه بر باطنِ اشخاص، و آشنا به تمام امورِ پنهان، خیانت چشمها و پنهانى دلها را خبردارد، بارخدایا! تورا گواه میگیرم که رسولت «صلَّى الله علیه و آله» را تصدیق مى کنم و به او ایمان دارم،

وَ عِلْمی بِمَنْزِلَتِهِ ، وَ إِنّی أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِىُّ الَّذی نَطَقَتِ الْحِکْمَةُ بِفَضْلِهِ ، وَ بَشَّرَتِ الاَْ نْبِیآءُ بِهِ، وَ دَعَتْ إِلَى الاِْقْرارِ بِما جآءَ بِهِ، وَ حَثَّتْ عَلى تَصْدیقِهِ، بِقَوْلِهِ تَعالى: «اَلَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْریةِ وَ الاِْنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهیهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِـلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الاَْغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ» ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد رَسُولِک َ إِلَى الثَّقَلَیْنِ ، وَ سَیِّدِ الاَْنْبِیآءِ الْمُصْطَفَیْنَ ، وَ عَلى أَخیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ ، اللَّذَیْنِ لَمْ یُشْرِکا بِک َ طَرْفَةَ عَیْن أَبَداً ، وَ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ سَیِّدةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، وَ عَلى سَیِّدَىْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ، صَلاةً خالِدَةَ الدَّوامِ ، عَدَدَ قَطْرِ الرِّهامِ ، وَ زِنَةَ الْجِبالِ وَ الاْکامِ ، ما أَوْرَقَ السَّلامُ، وَ اخْتَلَفَ الضِّیآءُ وَ الظَّلامُ، وَ عَلى الِهِ الطّاهِرینَ، الاَْئِمَّةِ الْمُهْتَدینَ، الذّآئِدینَ عَنِ الدّینِ ، عَلِىّ وَ مُحَمَّد وَ جَعْفَر وَ مُوسى وَ عَلِىّ وَ مُحَمَّد وَ عَلِىّ وَالْحَسَنِ وَ الْحُجَّةِ الْقَوّامِ بِالْقِسْطِ ، وَ سُلالَةِ السِّبْطِ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ بِحَقِّ هذَا الاِْمامِ فَرَجاً قَریباً ، وَ صَبْراً جَمیلا ، وَ نَصْراً عَزیزاً ، وَ غِنىً عَنِ الْخَلْقِ ، وَ ثَباتاً فِى الْهُدى ، وَ التَّوْفیقَ لِما تُحِبُّ وَ تَرْضى ، وَ رِزْقاً واسِعاً حَلالا طَیِّباً ، مَریئاً دارّاً سآئِغاً ، فاضِلا مُفَضَِّلا صَبّاً صَبّاً ، مِنْ غَیْرِ کَدّ وَ لا نَکَد ، وَ لا مِنَّة مِنْ أَحَد ، وَ عافِیَةً مِنْ کُلِّ بَلآء وَ سُقْم وَ مَـرَض ، وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعافِیَةِ وَ النَّعْمآءِ ، وَ إِذا جآءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنا عَلى أَحْسَنِ ما یَکُونُ لَک َ طاعَةً ، عَلى ما أَمَرْتَنا مُحافِظـینَ حَتّى تُؤَدِّیَنا إِلى جَنّـاتِ النَّعیمِ ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِـمینَ ، أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَـــمَّد ، وَ أَوْحِـشْنـی مِنَ الـدُّنْیا وَ انِسْـــنی بِالاْخِـــرَةِ ،

و آگاه به قدر و منزلتِ اویم، و براستى شهادت میدهم که اوست پیامبرى که حکمت به فضیلت و برترىِ او سخن راند، و تمامى پیامبران(گذشته) بشارتِ(آمدنِ) اورا دادند، و (مردم را) به گرویدنِ به دین او دعوت نمودند، و برتصدیقِ او برانگیختند، چنانچه خودت در قرآن میفرمائى: «(او پیامبرى است) که نام وى را در تورات و انجیلِ خودشان نگاشته مى یابند، او آنها را به نیکوئى امر مى کند و از زشتى نهى مى فرماید، نعمتهاى پاک و طیّب را برایشان حلال و خبائث و پلیدیها را بر آنها حرام و ممنوع میگرداند، و سنگینى و مشقّت هائى که در ادیان سابق چون زنجیر برگردن آنها بود همه را برمیدارد»، پس درود فرست بر محمّد فرستاده ات به سوى جنّ و انس، و سَروَرِ پیامبرانِ برگزیده، و بر برادرش و پسرعمویش، آنانى که هیچگاه به قدرِ چشم برهم زدنى به تو شرک نورزیدند، و برفاطمه زهراء سَروَرِ تمامى زنان جهانیان، و بر دو آقاى جوانان اهل بهشت یعنى حسن و حسین، درودى جاویدان و همیشگى، بعدد قطرات بارانها، و همگونِ کوهها و تپه ها، تا آن زمان که درخت «سلام» برگ میدهد، و روشنى و تاریکىِ شبانه روز در رفت و آمدند، و برخاندانِ طاهرِ حسین، آن پیشوایان هدایت یافته، آنها که از حریم دین و آئین دفاع نمودند، یعنى على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حضرت حجّت، آنکه عدل و داد را برپا میدارد و فرزندِ دخترزاده پیامبر است، بارخدایا! از تو درخواست میکنم بحقِّ این امامِ بزرگوار، گشایشى نزدیک را، و صبرى نیکو را، و پیروزى اى توأم با عزّت را، و بى نیازى از خلایق را، و دوام و استمرار در طریـقِ هدایت را، و توفیق را بر آنچه تو دوست دارى و رضایت تو در آنست ، و روزى اى را که وسیع و حلال و پاک، و گوارا و ریزان و خوشگوار، فراوان و برتر و پى درپى باشد، بدون هیچ زحمت و مشقّتى، و خالى از هرگونه منّتى از اَحَدى، و (نیز درخواست میکنم) تندرستى از هر بلاء و ناخوشى و بیمارى را، و شکرگزارى بر هرعافیت و نعمتى را، و هنگامى که مرگ ما فرارسید بر نیکوترین حالِ طاعت ما را قبض روح فرمائى، و در حالتى که نگاهبانِ دستورات تو باشیم، تا آنکه ما را به بهشت هاى پُرنعمت برسانى، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان ، بارخدایا! بر محمّد و آل او رحمت فرست، و مرا از دنیا در وحشت و هراس قرار ده و به آخرت انیس فرما،

فَإِنَّهُ لایُوحِشُ مِنَ الدُّنْیا إِلاّ خَوْفُک َ ، وَ لایُؤْنِسُ بِالاْخِرَةِ إِلاّ رَجآ ؤُک َ ، أَللّهُمَّ لَک َ الْحُجَّةُ لاعَلَیْک َ ، وَ إِلَیْک َ الْمُشْتَکى لامِنْک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ وَ أَعِنّی عَلى نَفْسِىَ الظّالِمَةِ الْعاصِیَةِ، وَ شَهْوَتِىَ الْغالِبَةِ، وَاخْتِمْ لی بِالْعافِیَةِ، أَللّـهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفاری إِیّاک َ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلى مانَهَیْتَ قِلَّةُ حَیآء، وَ تَرْکِىَ الاِسْتِغْفارَ مَعَ عِلْمی بِسَِعَةِ حِلْمِک َتَضْییـعٌ لِحَقِّ الرَّجآءِ، أَللّـهُمَّ إِنَّ ذُنُوبی تُؤْیِسُنی أَنْ أَرْجُوَک َ، وَ إِنَّ عِلْمی بِسَِعَةِ رَحْمَتِک َ یَمْنَعُنی أَنْ أَخْشاک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ صَدِّقْ رَجآئی لَک َ ، وَ کَذِّبْ خَوْفی مِنْک َ، وَ کُنْ لی عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنّی بِک َ یا أَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ أَیِّدْنی بِالْعِصْمَةِ ، وَ أَنْطِقْ لِسانی بِالْحِکْمَةِ ، وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلى ما ضَیَّعَهُ فی أَمْسِهِ ، وَ لایَغْـبَنُ حَظَّهُ فی یَوْمِهِ ، وَ لا یَهُمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ ، أَللّهُمَّ إِنَّ الْغَنِىَّ مَنِ اسْتَغْنى بِک َ وَ افْتَقَرَ إِلَیْک َ ، وَ الْفَقیرَ مَنِ اسْتَغْنى بِخَلْقِک َ عَنْک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ أَغْنِنی عَنْ خَلْقِک َ بِک َ ، وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ لا یَبْسُطُ کَفّاً إِلاّ إِلَیْک َ ، أَللّـهُمَّ إِنَّ الشَّقِىَّ مَنْ قَنَطَ وَ أَمامَهُ التَّوْبَـةُ وَ وَرآءَهُ الرَّحْمَـةُ ، وَ إِنْ کُنْتُ ضَعیفَ الْعَمَلِ فَإِ نّی فی رَحْمَتِک َ قَوِىُّ الاَْمَلِ ، فَهَبْ لی ضَعْفَ عَمَلی لِقُوَّةِ أَمَلی ، أَللّـهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنْ ما فی عِبادِک َ مَنْ هُوَ أَقْسى قَلْباً مِنّی وَ أَعْظَمُ مِنّی ذَنْباً ، فَإِ نّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لامَوْلى أَعْظَمُ مِنْک َ طَوْلا ، وَ أَوْسَعُ رَحْمَةً وَ عَفْواً، فَیامَنْ هُوَ أَوْحَدُ فی رَحْمَتِهِ، إِغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بِأَوْحَدَ فی خَطیئَتِهِ، أَللّـهُمَّ إِنَّک َ أَمَرْتَنا فَعَصَیْنا، وَ نَهَیْتَ فَمَا انْتَهَیْنا، وَ ذَکَّرْتَ فَتَناسَیْنا ، وَ بَصَّرْتَ فَتَعامَیْنا، وَ حَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنا ، وَ ما کانَ ذلِک َ جَزآءَ إِحْسانِک َ إِلَیْنا ،

چراکه فقط خوف تو از دنیا وحشت زا است، و فقط امید و دلبندى بتو به آخرت انس بخش است، بارالها! حجّت و دلیل باتوست نه بر علیه تو، و شکایت و گلایه باید به سوى تو باشد نه از تو، پس بر محمّد و آل او درود فرست و مرا برعلیه نفس ستمکار و سرکش خویش، و برشهوت غالبِ خودم یارى فرما، و پایان کارم رابا عافیت قرارده، بارخدایا! این کم حیائىِ من است که (ازطرفى) درِخانه تو استغفار میکنم و (از طرف دیگر) بر مناهىِ تو پافشارى میورزم، چنانچه اگر استغفار نکنم با اینکه وسعت حلمِ تو را آگاهم، این تباه نمودنِ حقِّ امیدوارى است، بارالها! (کثرت) گناهانم مرا از امیدوارى به تو مأیوس میکند، و آگاهیم به وسعتِ رحمتِ تو مرا از ترس و هراسِ از تو بازمیدارد، پس بر محمّد و آلش رحمت فرما، و امید و دلبندىِ مرا بخودت پابرجا نما، و ترس و وحشتِ مرا از خودت تکذیب فرما، و براى من آنچنان باش که به تو حُسنِ ظنّ دارم، اى بخشنده ترینِ کریمان، بارخدایا! برمحمّد و آل او درود فرست و مرا به حفظ (ازگناه) مؤیَّد فرما، و زبانم را به حکمت گویا فرما، و مرا از کسانى قرارده که بر تباهى هاى گذشته خویش نادِم و پشیمانند، و بهره خویش را اکنون ناقص و ضایع نکنند، و اهتمام بر روزى فرداىِ خود ننمایند، بارالها! غنىّ آن کسى است که به سبب تو بى نیازى جوید و به سوى تو محتاج باشد، و فقیر و درمانده کسى است که از تو (روگردان شده) به جانب مخلوقت بى نیازى طلبد، پس رحمت نما بر محمّد و آل او، و مرا از خَلقِ خودت به سبب خودت بى نیاز فرما، و مرا چنان قرارده که هیچگاه دستى جز بسوى تو دراز نکنم، بارالها! بدبخت کسى است که با اینکه توبه و بازگشت فراراهِ او و رحمت تو پشتیبانِ اوست ناامید شود، اگرچه عملِ من ضعیف و سُست است لکن امیدِ رحمتِ تو در من قوىّ است، پس ضعف عملِ مرا در قبال قوّت امیدم، برمن ببخشاى، بارخدایا! اگرتو چنان دانى که درمیان بندگانت از من سنگدل تر و پرگناه تر نیست، (درعوض) من هم به یقین میدانم که هیچ مولا و سرپرستى فضل و عطایش از تو بیشتر نیست، و رحمت و عفوش از تو وسیع تر نیست، پس اى کسى که در رحمت و مهربانى یگانه اى، ببخشاى کسى را که در جُرم و گناهش تنها و یگانه نیست، بارخدایا! تو مارا امرفرمودى و ما سرپیچى نمودیم، و ما را بازداشتى ولى ما دست برنداشتیم، ما را یادآورى فرمودى ولى ما خود را به فراموشى زدیم ، مارا بینا فرمودى و ما خودرا به کورى زدیم، تو مارا تهدید نمودى ولى ما از حدّ گذراندیم، (آرى!) این در مقابل احسان تو برما پاداش نیکوئى نبود،

وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِما أَعْلَنّا وَ أَخْفَیْنا ، وَ أَخْبَرُ بِما نَأْتی وَ ما أَتَیْنا ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ لاتُؤاخِذْنا بِما أَخْطَأْنا وَ نَسینا ، وَ هَبْ لَنا حُقُوقَک َ لَدَیْنا ، وَ أَتِمَّ إِحْسانَک َ إِلَیْنا، وَ أَسْبِلْ رَحْمَتَک َ عَلَیْنا، أَللّهُمَّ إِنّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِهذَا الصِّدّیقِ الاِْمامِ، وَ نَسْئَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذی جَعَلْتَةُ لَهُ وَ لِجَدِّهِ رَسُولِک َ وَ لاَِبَوَیْهِ عَلِىّ وَ فاطِمَـةَ ، أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَةِ ، إِدْرارَ الرِّزْقِ الَّذی بِهِ قِوامُ حَیاتِنا، وَ صَلاحُ أَحْوالِ عِیالِنا، فَأَنْتَ الْکَریمُ الَّذی تُعْطی مِنْ سَِعَة، وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَة، وَ نَحْنُ نَسْئَلُک َ مِنَ الرِّزْقِ مایَکُونُ صَلاحاً لِلـدُّنْیا، وَ بَلاغاً لِلاْخِرَةِ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَ اغْفِرْلَنا وَ لِوالِدَیْنا، وَ لِجَمیعِ الْمُـؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ ، الاَْحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ، وَ اتِنا فِى الدُّنْیاحَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ.

پس از تمام شدن قنوت ، رکوع و سجود و تشهّد و سلام نماز را انجام ده ، پس چون تسبیح حضرت فاطمه زهراء(س) را خواندى ، دو طرف صورت را بر خاک بگذار و چهل مرتبه این تسبیحات را بگو:

سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ أَکْبَرُ.

پس از تمام شدن تسبیحات ، دعا کن و از خدا بخواه که تو را از گناهان نگهدارد و از عذاب خود نجات دهد و ببخشد و توفیق عمل نیک کرامت فرماید و اعمال تو را قبول نماید. سپس خود را به ضریح بچسبان و ببوس و بگو:

زادَ اللهُ فی شَرَفِکُمْ ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سپس براى خود و والدین خود و هرکس که خواهى دعا کن.

لیک تو به آنچه ما آشکار و پنهان نمودیم داناترى، و به اعمالى که بجا آورده و مى آوریم آگاه ترى، پس رحمت فرما بر محمّد و آلش و مارا برخطاها و فراموشى هامان مؤاخذه نفرما، و حقوق تو را (که ضایع نمودیم) برما ببخشا، و احسان و کَرَم خویش برما تمام فرما، و پرده رحمتت برما افکن، بارخدایا! ما به تو توسّل میجوئیم به سبب این امام راستگو، و از تو درخواست میکنیم به آن حقّ و حُرمَتى که براى او و جدِّ او رسول خودت و براى پدر و مادر او على و فاطمه که اهل بیتِ رحمتند قراردادى، اینکه روزى خودت را که قوام زندگى ما به آن وابسته است، و نظام احوال عیال ما در گرو آنست ، برما پیاپى فرو ریزى، چرا که توئى آن کریمى که از خزانه وسیعت عطا میکنى، و با قدرت و توانِ خویش (آنکه را بخواهى) محروم میکنى، و ما از تو رزقى را خواهانیم که براى دنیاى ما موجب صلاح، و براى آخرت ما رسا و مایه کفاف باشد، بارخدایا! برمحمّد و آلش رحمت فرست، و ببخشاى ما و والدین مارا، و جمیع مؤمنین و مؤمنات را، و تمام مسلمین و مسلمات را، چه آنان که در قید حیات اند و چه آنها که درگذشته اند، و در دنیا و آخرت به ما حسنه عطا فرما و ما را از عذاب آتش (دوزخ) حفظ فرما.

[ترجمه تسبیحات:]

خداوند را تسبیح و تمجید مینمایم ، و تمامى ستایشها براى خدا است ، و هیچ معبودى جزالله نیست،وخداوند ازهمه موجودات بزرگ تراست (از آنکه توصیف شود).

[ترجمه جمله اى که بعد از نماز گفته مى شود:]

خداوند در عزّت و شرفِ شما (اهل بیت) بیفزاید ، و درود و رحمت و برکاتِ خداوند بر شما باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان