سردار فاطمی

یامهدی جهان در انتظار توست.....

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اراده‏ى خداوند، فوق اسباب طبیعى !

خدا

آیا انسان به سراغ پیر شدن می رود، یا پیر شدن در تعقیب انسان است؟ به طور یقین انسان به دنبال پیر شدن نمی رود. حتى دوست هم ندارد که پیر شود و قواى بدنش تحلیل روند!! بلکه پیر شدن در تعقیب انسان است و از اینجا معلوم می شود که جسم انسان که هر لحظه در حال استهلاک است در اختیار خودش نیست بلکه در اختیار یک خالق مقتدرى است که پیر شدن را خواه ناخواه به دنبالش می فرستد.


قَالَ رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاء (آل عمران ـ 40)

گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود؟ در حالى که پیرىِ من بالا گرفته است و زنم «نازا» ست! [فرشته‏] گفت: «[کار پروردگار] چنین است. خدا هر چه بخواهد مى‏کند.»

 

نکات آیه:

1ـ در آیه فوق زکریا به هنگام شرح پیرى خود مى‏گوید:

وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ (پیرى به سراغ من آمده) ولى در آیه 8 سوره مریم از قول او مى‏خوانیم: وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا (من به آخرین مرحله پیرى رسیده‏ام).

این اختلاف در تعبیر به خاطر آن است که همان طور که انسان به سوى پیرى مى‏رود، گویا پیرى و مرگ هم از طرف مقابل به سراغ او مى‏آید. چنان که على علیه السلام مى‏فرماید: اذا کنت فى ادبار و الموت فى اقبال فما اسرع الملتقى‏: (چون که تو به سوى پایان عمر مى‏روى و مرگ به سوى تو مى‏آید، چه زود به یکدیگر خواهید رسید.) (نهج البلاغه، حکمت 29)

2ـ "غلام" از نظر لغت به معنى پسر جوان است. و "عاقر" از واژه "عقر" به معنى "ریشه و اساس" یا به معنى "حبس" است و اینکه به زنان نازا عاقر مى‏گویند یا به خاطر آن است که کار آنان به پایان رسیده و یا اینکه از نظر تولد فرزند، محبوس گشته‏اند.

3- در اینجا سوالى پیش مى‏آید که تعجب و شگفتى زکریا با توجه به قدرت بى ‏پایان پروردگار براى چه بود؟

با توجه به آیات دیگر قرآن پاسخ آن روشن است. او مى‏خواست بداند که از یک زن نازا که حتى سال ها پیش دوران قاعدگى را پشت سر گذاشته بود چگونه ممکن است فرزندى متولد شود؟

جسم انسان که هر لحظه در حال استهلاک است در اختیار خودش نیست بلکه در اختیار یک خالق مقتدرى است که پیر شدن را خواه ناخواه به دنبالش می فرستد. لذا حضرت زکریا چنان که این آیه می فرماید می گوید: پیر شدن به سراغ من آمده است

چه تغییراتى در وجود او پیدا مى‏شود؟ آیا بار دیگر همچون زنان جوان و میانسال عادت ماهانه مى‏بیند یا به طرز دیگر آماده پرورش فرزند مى‏شود؟

به علاوه ایمان به قدرت خداوند غیر از شهود و مشاهده است. او در حقیقت مى‏خواست در اینجا ایمانش به مرحله شهود برسد و همانند ابراهیم که ایمان به معاد داشت و تقاضاى شهود مى‏کرد، مى‏خواست به چنین مرحله‏اى از اطمینان نایل گردد و این طبیعى است که هر انسانى هنگامى که با مسأله‏اى بر خلاف قوانین طبیعت مواجه مى‏شود در فکر فرو مى‏رود و تمایل پیدا مى‏کند که یک نشانه حسى براى آن بیابد.

4ـ صاحب تفسیر آسان در ذیل این آیه می فرماید: یک نکته لطیف این آیه آن است که آیا انسان به سراغ پیر شدن می رود، یا پیر شدن در تعقیب انسان است؟

به طور یقین انسان به دنبال پیر شدن نمی رود و حتى دوست هم ندارد که پیر شود و قواى بدنش تحلیل روند!! بلکه پیر شدن در تعقیب انسان است.

از اینجا معلوم می شود که جسم انسان که هر لحظه در حال استهلاک است در اختیار خودش نیست بلکه در اختیار یک خالق مقتدرى است که پیر شدن را خواه ناخواه به دنبالش می فرستد. لذا حضرت زکریا چنان که این آیه می فرماید می گوید: پیر شدن به سراغ من آمده است. (ابن عباس می گوید: عمر حضرت زکریا در موقعى که بشارت پسر را شنید- 120- سال و عمر زوجه‏اش- 98- سال بود-)

از جمله: (کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاء) نیز استفاده می شود که در همین حالى که شما دو نفر پیر هستید، خدا یحیى را به شما عطا می کند، تا بدانید خدا هر عملى را که بخواهد می تواند انجام دهد و کوچکترین احتیاجى به کوچکترین وسیله‏اى ندارد

5ـ از ظاهر کلمه (رَبِّ) استفاده می شود که حضرت زکریا بدون واسطه با خدا این سخن را گفت. گرچه خدا می داند، ولى چون کلمه (أَنَّى) در قرآن به معناى (کیف) هم استعمال شده است. چنان که در آیه 259 بقره می فرماید: قَالَ أَنَّىَ یُحْیِـی هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا

لذا شاید بتوان گفت: کلمه (أَنَّى) که در این آیه است به معناى کیف باشد. یعنى چگونه براى من پسرى خواهد به وجود آمد و جمله: (وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی) یعنى و حال اینکه پیرى عارض من شده و زوجه‏ام نازا می باشد.

به عبارت دیگر از این جمله شریفه استفاده می شود که حضرت زکریا می خواهد از چگونگى تولید مثل از یک پیر مرد و پیر زن آگاه شود. نه اینکه در اصل قضیه تردیدى داشته است. لذا می گوید: چگونه از من که پیر شده‏ام و زوجه‏ام که نازا می باشد پسر به وجود مى‏آید!؟ و از جمله: (کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاء) نیز استفاده می شود که در همین حالى که شما دو نفر پیر هستید، خدا یحیى را به شما عطا می کند، تا بدانید خدا هر عملى را که بخواهد می تواند انجام دهد و کوچک ترین احتیاجى به کوچک ترین وسیله‏اى ندارد.

 

پیام‏های آیه:

1ـ در نومیدى بسى امید است. «أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ»، «کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ»

2ـ در بیان ضعف‏ها از خود شروع کنیم. «بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ»

اراده‏ى خداوند، فوق وسائل و اسباب طبیعى است. «یَفْعَلُ ما یَشاءُ»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

پدری که دخترش را به بهشت می برد

پدری که دخترش را به بهشت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

پاسخ رهبر انقلاب به پنج پرسش دانشجویان با موضوع استکبارستیزی ...

«جنبش دانشجوئی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است... ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون، ضد آمریکا و ضد سلطه است.» ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت روز دانشجو پاسخ رهبر انقلاب به ۵ سؤال دانشجویان درباره مسأله استکبار و نظام سلطه را منتشر می‌کند. این سؤالات در جلسات پرسش و پاسخ دانشجویان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده است.

* جمهوری اسلامی درباره رابطه با دولت آمریکا حساس است نه ارتباطات علمی و اقتصادی با آمریکا
پرسش دانشجو: نظر شما درباره ارتباط محدود علمی و اقتصادی با امریکا - به‌غیر از تسلیم و زیر سلطه رفتن - چیست؟
پاسخ رهبر انقلاب: به نظر ما ارتباط علمی با هر جامعه‌ای از جوامع علمی دنیا خوب است؛ البته در صورتی که مستلزم حاشیه‌های مضرّی نباشد. تماس علمی، فی نفسه بسیار خوب است و ارتباط اقتصادی هم همین‌طور است. شرکتهای گوناگونی در مراکز نفتی ما و در جاهای دیگر میآمدند و میرفتند؛ حتّی شرکتهای اقتصادی امریکایی هم تا چند سال قبل می‌آمدند نفت میخریدند و یا کار میکردند، تا این‌که خودشان این تحریمها را شش، هفت سال پیش گذاشتند. از نظر ما ارتباط با شرکتها و دستگاههای علمی ایرادی ندارد. آنچه روی آن حسّاسیت داریم، دولت امریکاست، که این هم کاملاً یک منطق مستحکم و قوی دارد، که مایلم در زمان دیگری در جمعی مطرح شود؛ الان وقت آن نیست.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی  ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
 
* توجه دادن مردم به دشمن سلطه‌گر کمین گرفته از وظایف مهم مسئولان است
مسأله مطرح شده توسط یکی از دانشجویان: همه مشکلات را به گردن نیروهای خارجی (امریکای بیچاره!) نیندازید. رهبر کشور، خود باید پاسخگوی مشکلات کشورش باشد، نه یک کشور بیگانه.
پاسخ رهبر انقلاب: کاملاً درست است. اوّلاً امریکا خیلی هم بیچاره نیست؛ آن‌چنان هم که بعضی خیال میکنند، باچاره نیست! یک چیز میانه‌ای است. ما همه مشکلات را به گردن امریکا نمیاندازیم - مشکلات ما از خودمان است - منتها دشمن میخواهد از این مشکلات حدّاکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛ این را هم نگوییم؟! ما نمیگوییم اگر تورّم هست، تقصیر امریکاست؛ نه، اگر تورّم و کاهش قدرت خرید و کمبود اشتغال هست، چه کسی گفته تقصیر امریکاست؟ این تقصیر خود ماست، تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم امریکا را میآوریم، میخواهیم بگوییم گرگی کمین گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان میگوییم ضعفها را برطرف کنید؛ به شما میگوییم متوجّه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند. وقتی دزدی کمین کرده است، وقتی حیوان وحشیای در کمین انسان است، وقتی دشمن سلطه‌گری در کمین یک ملت است، یکی از وظایف اساسی و مهم مسؤولان و رهبری کشور این است که به مردم بگویند توجّه کنید؛ و نیز کارهایی که میدانند جلوِ آسیب دشمن را میگیرد، به مردم بگویند و از آنها بخواهند؛ والّا نخیر، ما مشکلات داخلی کشور را به گردن امریکا نمیاندازیم.
اما این‌که رهبر باید پاسخگوی مشکلات کشور باشد، البته همین‌طور است و شکّی در این نیست؛ قانون هم موازین پاسخگویی را مشخّص کرده است. هر کس به هر اندازه که حوزه اختیارات اوست، باید پاسخگو باشد.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی  ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
 
* نفی فرهنگ غرب به معنای نفی سلطه غرب است
پرسش دانشجو: میخواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ میکنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملیمان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟
پاسخ رهبر انقلاب: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض میکنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمیکند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله میگویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد.
ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمیتواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمیکند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را میگیرد، به فرهنگ خودش میافزاید، فرهنگ خودش را غنی میسازد و آن بدیها را رد میکند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکایلاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که میگویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار میگیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که میتوانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم میخواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخیای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی میگوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل میشود، این را نمیپسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح میدهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس میزند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را میخواهند، دوست میدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب میشوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بیادب و غیرمنضبط و بینزاکت تلقّی میشوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان) ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
 
* عقیده عده‌ای در اول انقلاب این بود: تا با امریکا پیوند نکنیم، کار مملکت نمیگذرد!
پرسش دانشجو: سؤال درباره‌ی اصل انتقاد نسبت به همه‌ی اجزای کشور و همه‌ی مسؤولان نظام، از جمله رهبری است... آیا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسیم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نمیگردد؟ و اگر به این نوع تفکّر و مطیع‌پروری اعتقاد ندارید، برای بهبود فضای نقّادی و گسترش فرهنگ نقد چه کارهایی انجام داده‌اید یا میدهید؟
پاسخ رهبر انقلاب: خیلی خوب. ببینید آقاجان! انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویی است، این نه چیز خوبی است، نه خیلی هنر زیادی میخواهد، نه خیلی اطّلاعات میخواهد؛ بلکه انسان با بیاطّلاعی، بهتر هم میتواند انتقاد کند؛ انتقاد به معنای عیبجویی، اصلاً هیچ لطفی ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویی کن، من هم از شما عیبجویی کنم؛ چه فایده‌ای دارد؟ نقد، یعنی عیارسنجی؛ یعنی یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمعبندی میکند، آن‌گاه از جمعبندی باید دید چه حاصل میشود.
... سالهای متمادی این کشورهای عربی - و پشت سرشان امریکا - به او تجهیزات دادند؛ نه برای این‌که ما کار خلافی کرده بودیم. شنیدم در گوشه و کنار بعضی از افراد بهانه‌گیر، بیخودی میگویند که چرا باید جمهوری اسلامی کاری کند که به او حمله کنند! ما واقعاً کاری نکرده بودیم. گناه کبیره‌ی ما(!) این بود که رژیم استبدادی سلطنت را سرنگون کرده بودیم، بعد هم نخواستیم وابسته شویم. آقایانی که اوّلِ انقلاب در رأس کار بودند، عقیده‌شان این بود که باید از اقمار امریکا شد؛ چاره‌ای هم جز این نیست! البته الان ابایی هم ندارند که این کار را بکنند؛ ولی آن زمانها از بعضی از مذاکراتشان - که خیلی هم صریح در این زمینه‌ها حرف نمیزدند - معلوم میشد عقیده‌شان این است که تا با امریکا پیوند نکنیم، کار مملکت نمیگذرد! با امریکا پیوند کردن یعنی چه؟ یعنی جای پای امریکا را باز کردن در داخل کشور و دنبال همان سلطه و همان نفوذ بودن؛ روز اوّل کم، روز دوم بیشتر و به ترتیب بیشتر؛ یعنی مملکت را مجدّداً به دست امریکاییها دادن. ما واقعاً چرا انقلاب کردیم؟ چرا این قدر آدم کشته شدند؟ بنابراین، ما گناهی نکرده بودیم که بگوییم به‌خاطر گناه ما بود که عراق به ما حمله کرد؛ بلکه به‌خاطر این‌که یک حکومت اسلامی بود، یک حکومت مستقل بود و موج بیداری در دنیای اسلام پیچید - در خود عراق؛ در کشورهای عربی، در کشورهای اسلامی - همه‌ی اینها احساس کردند که وقتی بیداری اسلامی آمد، ممکن است دامن آنها را هم بگیرد؛ لذا متّحد شدند. به عبارت دیگر، به‌خاطر یک نقطه‌ی قوّت در ما بود که به ما حمله کردند، نه به خاطر یک نقطه‌ی ضعف در آنها. بعد هم هشت سال فشار آوردند و همه‌ی این توان عظیم را به خرج دادند، اما نتوانستند یک وجب از خاک ایران را از ما بگیرند. آنها میخواستند حداقل همه‌ی خوزستان را ببرند. البته آنها میگفتند تا تهران میرویم؛ اما اگر فقط همان خوزستان را هم میبردند، برایشان کافی بود. آیا این چیز کمی است!؟
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
 
* قدرتهای سلطه‌گر به هیچ حدی قانع نیستند
سؤال دانشجو: به نظر شما اگر ماجرایی مثل عراق برای ایران پیش بیاید، واکنش مردم چگونه خواهد بود؟
پاسخ رهبر انقلاب: به هیچ وجه واکنش مردم ما، مثل واکنش مردم عراق نخواهد بود. مردم عراق بیزار بودند از صدام و صدامیان. مردم ما دلبسته نظام اسلامی هستند. نمیگویم ما مخالف نداریم؛ چرا، یک عده هم مخالف‌اند، خب باشند، عیبی هم ندارد، اما بدنه مردم به نظام و مسئولین نظام علاقمندند و همه میدانند، یعنی این آگاهی هم در ملت ایران هست، در خیلی جاها این آگاهی نیست. میدانند که قدرتهای مهاجم و سلطه گر دنبال سلطه‌اند، دنبال تصرف اند، دنبال کشیدن رُس کشورهایی هستند که بر آنجاها مسلطند؛ به حدی قانع نیستند. حالا بعضیها ساده لوحانه میگویند که خب فلان چیز را میخواهند، خب قبول کنیم. فرض کنید حالا جنجال راه انداخته اند روی تکنولوژی هسته‌ای که ایران چرا باید تکنولوژی هسته‌ای به دست بیاورد؟ خب این گناه یک ملت است؟ یک ملت بدون اینکه هیچ کس در دنیا کمکش کند، واقعاً این را شما بدانید، همین دانش هسته‌ای که بحمدالله در کشور پیدا شد و به تحقق هم رسید، یعنی توانستند. همین که اعلان کردند رسما مسئولین کشور، هیچ کس کمک نکرده به ما در این زمینه و این واقعیت دارد، این اتفاق افتاده. البته آنکه محصول این کار است کاری است که تا حالا در زمینه هسته‌ای انجام گرفته، نقصهایی هم البته دارد که دارد تکمیل میشود، آن نقصها خیلی مهم نیست. این به هیچ وجه به معنای بمب اتم و سلاح اتمی نیست، این را من در یک سخنرانی دیگر هم گفته ام، این معنایش اینست که ما میتوانیم خوراک نیروگاه بوشهر را خودمان تهیه کنیم، مجبور نباشیم برای سوخت نیروگاه اتمی بوشهر برویم سراغ این دولت و آن دولت؛ یعنی وابستگی را قطع میکنیم. عصبانیت دشمنان جمهوری اسلامی این است که پیچهای دستگاههای مربوط به اینکار را هم خود ایرانیها درست کرده‌اند. همه دستگاههایش را سرتا پا خودشان درست کرده‌اند. اینکه یک ملتی بتواند خودش این دانش را به دست بیاورد و تمام ابزارهایش را هم بدون احتیاج به خارج خودش درست کند، برای اینها سنگین است. حالا همین را جنجال میکنند، یک عده میگویند آقا درش را ببندید، رها کنید؛ این منطقی است؟ اگر در این را بستیم بهانه دشمن تمام خواهد شد؟ اصلاً دشمن دنبال بهانه است؟ این را توجه داشته باشید، مدام میگویند بهانه دست دشمن ندهید. دشمن دنبال بهانه نیست، دشمن دنبال زمینه است، اگر زمینه پیدا کند بی‌بهانه هم حمله میکند، اگر زمینه نداشته باشد بهانه هم به کارش نمی‌آید؛ این است. بنابراین، نه خیر، وضع ایران و ملت ایران با وضع این کشورهای دیگری که تا حالا هدف قرار گرفته‌اند و بعداً ممکن است هدف قرار بگیرند بکلی متفاوت است، این را همه بدانند.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش با فرمانده کل قوا ...

دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش با فرمانده کل قوا

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش، روحیه مقاومت و ایستادگی را مایه آبرو و اعتبار نیروهای مسلح خواندند و خاطرنشان کردند: نیروی دریایی باید با افزایش روزآمد آمادگیها و تواناییهای نظامی، و همچنین تقویت انگیزه‌های ایمانی و روحیه فداکاری، نقش بزرگ و مهم خود را در حفظامنیت ملی و دفاع عمومی و حفاظت از حصار مستحکم کشور استمرار دهد.
فرمانده کل قوا، تقویت روزافزون روحیه ی عزم و آمادگی برای فداکاری را ضروری برشمردند و گفتند: درس قرآن کریم به ما این است که اگر ایمان قوی و روحیه ایستادگی وجود داشته باشد، حتی با امکانات و تجهیزات محدود نیز امکان غلبه و پیروزی بر دشمن وجود دارد.
ایشان با اشاره به مرزهای گسترده آبی کشور و سرمایه‌گذاری وسیع دشمن در این منطقه، خاطرنشان کردند: نیروهای مسلح ما باید بدون در نظر گرفتن محاسبات سیاسی، آمادگیهای خود را دائماً افزایش داده و با شناسایی خلأهای خود و همچنین بررسی امکانات و نقاط ضعف دشمن، برنامه‌ریزی های راهبردی انجام دهند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، دوران صلح را فرصت مغتنمی برای خدمت نیروهای مسلح در بخشهای علمی، سازندگی و افزایش بازدارندگی خواندند و گفتند: مسئله آبادسازی سواحل مکران نیز جزء همین کارهای اساسی است که باید با همکاری دولت، برنامه‌های مورد نظر در این منطقه با سرعت بیشتری دنبال شود.
فرمانده کل قوا در پایان سخنان خود با اشاره به فداکاریهای نیروی دریایی در مقاطع مختلف بخصوص در دوران دفاع مقدس، افزودند: نیروی دریایی هم برای نیروهای مسلح و هم برای کشور مایه آبرو و عزت بوده و یاد شهدای این نیرو از جمله شهدای فداکار ناوچه پیکان همواره در تاریخ این کشور ماندگار خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن گرامیداشت سالروز هفتم آذر گفت: ارتقای آمادگی رزمی و توان رزمی نداجا، افزایش سطح ایمنی، تمرکز بر آموزش های علمی، اثبات اقتدار نیروی دریایی در عرصه عمل و انتقال فرهنگ اسلامی ایرانی به آن سوی مرزهای سرزمینی، حضور اثربخش در آب‌های آزاد و کمک به کشتی های سایر کشورها و استقرار نیروی دریایی در سواحل مکران با هدف آباد سازی منطقه از جمله اقدامات و برنامه های نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

روز نیروی دریایی ...

روز نیروی دریایی بر همه دریادلان مبارک

نیروی دریایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان