سردار فاطمی

یامهدی جهان در انتظار توست.....

۵۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله :

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله :

 

وَیلٌ لِصُنّاعِ اُمَّتی مِنَ الیَومِ وغَدا

واى به حال صنعت گران امّت من ، از این که در کار مردم امروز و فردا کنند

وسائل الشیعه ، ح ۱۲ ، ص ۳۱۰ .

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان
عشق به خامنه ای تحریم شدنی نیست.....

عشق به خامنه ای تحریم شدنی نیست.....

رهبر

از این دریا اگه یه قطره کم شه
به جاش بارون حق سرریز می شه

خیال کردی با قطع چند تا بوته
بهار تبدیل به پاییز می شه؟

خیال کردی اگه آبو ببندی؟
دلامون خشک میشن؟ پیر می شن؟

ما توی قلبمون دریا رو داریم
از اینجا رودها تکثیر می شن

طبس، اروند، خرمشهر، کارون
ظفر، خبیر، طریق القدس، مجنون

می خوام یادت بیاد فهمیده ها رو
که جون دادند مردونه تو میدون

نه با یک گل بهاری میشه اینجا
نه با مرگ یه گل پاییز می شه

از این دریا اگه یه قطره کم شه
بجاش بارون حق سر ریز می شه

منو از آخر بازی نترسون
حالا هی دور ما دیوار پر کن
مگه این عشق هم تحریم میشه ؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

پشنهادی برای مطالعه تاریخ پیامبر(ص)

یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید.

«زندگى پیغمبر را میلى‌مترى باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ى این زندگى یک حادثه است، یک درس است، یک جلوه‌ى عظیم انسانى است؛ تمام این ۲۳ سال همین‌جور است. جوان‌هاى ما بروند تاریخ زندگى پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقى افتاده است.» (۱۳۸۷/۰۵/۰۹)
 
یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید. «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه‌ی سه‌جلدی است؛ کتاب‌هایی از جلال‌الدین فارسی که در دهه‌ی شصت منتشر شد، اما آن‌چنان که شایسته‌ی آن بود در مجامع علمی و گفت‌وگوهای اهالی فرهنگ به آن پرداخته نشد. اثری که نویسنده در مقدمه‌ی چاپ نخست آن در اردیهشت سال ۱۳۶۱ می‌گوید ثمره‌ی ده‌سال تحقیق او بوده‌است. امری که با دیدن پانویس‌های کتاب و ارجاعات مکرر به آثاری همچون سیره‌ی ابن‌اسحاق، سیره‌ی ابن‌هشام، مغازی واقدی، طبقات ابن‌سعد، اسباب‌النزول واحدی و منابع متعدد دیگر می‌توان آن را تصدیق کرد.
 
تاریخ پیامبر به روایت قرآن کریم
در این کتاب وقایع زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم براساس سیر نزول آیات قرآن کریم مرتب شده است. در هر بخش از تاریخ زندگی رسول اعظمصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ترجمه‌ی آیات نازل‌شده آمده و باعث شده تا کتاب کمی قدری حجیم شود. «پیامبری و انقلاب» که به ۱۳ سال اول بعثت می‌پردازد ۴۵۰ صفحه، «پیامبری و جهاد» که به حوادث ۵ سال اول پس از هجرت اختصاص دارد، ۵۲۵ صفحه و جلد سوم یعنی «پیامبری و حکومت» که به ۵ سال آخر حیات بابرکت نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌پردازد، ۶۰۷ صفحه دارد. با مطالعه‌ی این دوره‌ی سه‌جلدی، گویی خواننده یک‌بار ختم قرآن کرده است. علاوه‌بر آن با جزئیات وقایعی که زمینه‌ساز نزول آیات مختلف شد و اتفاقات مهم دیگری که در خلال نزول وحی در صدر اسلام برای پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رخ داد، آشنا می‌شود. موضوع دیگری که خواندن کتاب را ساده می‌کند، زبان روان کتاب است. در متن کتاب، زبان رایج تفسیر و علوم قرآنی را نمی‌بینیم و حتی زبان رایج متون تاریخی هم در کتاب غلبه ندارد. در بیشتر صفحات، زبان کتاب با شرح زمان و مکان اتفاقات و توصیف گفت‌وگوهای بین افراد به «زبان داستان» نزدیک می‌شود؛ زبانی که در تصویری کلان، اتفاقات زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را روایت می‌کند و برای هر مخاطب علاقمند به موضوع کتاب جذاب و خواندنی است. بنابراین برای استفاده از این کتاب لازم نیست حتماً خواننده‌ی تخصصی تاریخ اسلام باشید یا مباحث اسباب‌النزول مطرح در علوم قرآنی را به‌صورت تخصصی دنبال کنید.

مؤلف می‌گوید منبعش برای ترتیب نزول آیات، مقدمه‌ی تفسیر مفاتیح‌الاسرار و مصابیح‌الابرار شهرستانی و ترتیب نزولی است که در آن‌جا از مصحف منسوب به امام صادق علیه‌السلام آمده است. ترتیبی که با سوره‌ی علق و ماجرای نزول وحی در غار حراء آغاز می‌شود و با آیات پایانی سوره‌ی مائده خاتمه می‌یابد. مؤلف می‌گوید این ترتیب با ترتیب مشهور نقل‌شده از ابن‌عباس نیز مطابقت دارد.
 
کتاب عمل، رفتار و سیاست
جلال‌الدین فارسی می‌گوید قرآن کتاب عمل و رفتار و سیاست است و با شاهد آوردن فرمایشی از علامه‌ی طباطبایی اضافه می‌کند «فراگیری مؤمنان در دوران وحی به فراگیری دانشجویانی می‌ماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل می‌آموزند.» گویا او با نوشتن این کتاب به دنبال این بوده که این صحنه‌ها را به زبانی ساده برای خواننده‌ی امروزی بازسازی کند تا مخاطبش بتواند به فهم دقیق‌ و عمیق‌تری از تاریخ زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و قرآن کریم به عنوان بک برنامه‌ی عملی زندگی برسد. بیان تاریخ به‌نحوی که بتواند برای امروز مسلمانان و امت اسلامی پیامی داشته‌ باشد، از دغدغه‌های قدیمی نویسنده است که می‌توان آن را در اثر قدیمی‌تر و معروف او یعنی «انقلاب تکاملی اسلام» دید. کتابی که در سال ۱۳۴۹ منتشر و تا قبل از پیروزی انقلاب، ۲۷بار مخفیفانه تجدید چاپ شد. نام‌گذاری مجلدات و برخی اصطلاحات مجموعه‌ی پیامبری را نیز باید در این چهارچوب و تعلق نویسنده به عالَم انقلاب اسلامی تحلیل کرد؛ مانند همین انتخاب «پیامبری و انقلاب» برای عنوان جلد اول این مجموعه که به شروع بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اختصاص دارد.

نثر کتاب همراه با قلم‌فرسایی متکلفانه یا بیان جملات احساسی نیست و برخلاف رویکرد رایج برخی آثار مذهبی، سیاق و لحن خطابی ندارد. مخاطب با یک پژوهش و روایت نوی تاریخی روبه‌روست که به‌صورت مستند و مبتنی بر اقوال مشهور و مورد قبول قاطبه‌ی علما تنظیم شده است.

جلد اول یعنی «پیامبری و انقلاب» با عنوان «نیاکان رسول خدا» شروع می‌شود و پس از ترسیم مختصری از زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا ۴۰سالگی و رسیدن به نبوت در ۲۰صفحه‌ی ابتدایی کتاب، به ماجرای نزول نخستین آیات قرآن کریم به ایشان می‌رسد:

«محمد فرشته‌ی وحی -آن روح امین- را که در هاله‌ای از نور است، آن طاووس فرشتگان را می‌نگرد که به سوی او فرود آمده‌است ... می‌گوید ای محمد بخوان! می‌پرسد چه بخوانم؟ می‌گوید: ای محمد! اقْرَ‌أْ بِاسْمِ رَ‌بِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَ‌أْ وَرَ‌بُّکَ الْأَکْرَ‌مُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ‌یَعْلَمْ؛ بخوان بنام پروردگارت که آفرید (از نیستی)، آدمی را از لخته‌ای آفرید، بخوان و پروردگارت آن گرامی‌ترین است که با قلم آموخت، آدمی را آن‌چه ندانست آموخت.»

در ادامه و پس از ذکر شواهد تاریخی، خواننده درمی‌یابد که آیات ابتدایی سوره‌ی قلم که نسبت جنون را از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رفع می‌کند، پس از این آیات و درپی تحول عظیم روحی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و نگرانی ایشان از چنین نسبت‌هایی از سوی قریش، در بامداد ۲۳ ماه رمضان سال بعثت نازل شده است. سیر کتاب به این ترتیب به پیش می‌رود و در این بین، همه‌ی ماجراهای مهم تاریخی صدر اسلام طرح می‌شود. آخرین فراز آخرین جلد کتاب، صحنه‌ی گریه‌ی اطرافیان بر بالین پیامبر را توصیف می‌کند:
«ام‌ایمن هم اشک می‌ریزد. به او می‌گویند: «بر پیامبر خدا گریه می‌کنی؟» می‌گوید: «من که گریه می‌کنم نه از آن‌ است که ندانم او به جایی رفته است که برایش خیلی بهتر از دنیاست، بلکه من بر این گریانم که جریان خبری که از آسمان می‌آمد قطع شد.»
 
ایده‌ای خلاق و متنی ساده
کتاب از لحاظ ویرایشی و نگارشی نیز با دقت و وسواس تنظیم شده است. نمونه‌اش همین به‌کاربردن علامت‌های کاما (ویرگول) و نقطه در متن عربی آیات ابتدایی سوره‌ی علق است. نویسنده در علامت‌گذاری‌ها دقت زیادی به خرج داده تا مخاطب، اسامی و کلماتی مانند «قُصَیّ بن‌کلاب» یا «جِعِرّانَه» را اشتباه نخواند. این موضوع از آن جهت جالب توجه است که کتاب اوایل دهه‌ی ۶۰ منتشر شده است و حتی در سال‌های اخیر نیز که با افزایش کمّی و کیفی کتاب‌های مذهبی مواجهیم، کمتر این‌گونه دقت‌ها را می‌بینیم.

همان‌طور که گفته شد، این کتاب آن‌چه را که در زندگی پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ۲۳ سال نبوت ایشان در صدر اسلام گذشته است، به ترتیب وقوع بیان کرده و در خلال آن، به شأن نزول آیات در حوادث مرتبط پرداخته است. در این بین چنان‌چه برخی منتقدان این اثر اشاره داشته‌اند، ممکن است برخی اشکالات به‌خصوص در بیان ترتیب و توالی آن‌ها وجود داشته باشد، چنان‌چه حتی در بیان تاریخ وقایع انقلاب اسلامی خودمان نیز که به‌لحاظ تاریخی مدت زیادی از آن نگذشته است، ممکن است در خصوص یک حادثه، گاه گزارش‌های متضادی از منابع معتبر مختلف موجود باشد. آن‌چه جالب توجه است تلاش و ایده‌ی خلاقانه‌ی این کار و رجوع مؤلف به منابع و کوشش برای ارائه‌ی متنی ساده و مبتنی بر منابع دست اول است که باعث می‌شود خواننده با رغبت به سراغ تاریخ عصر نبوی برود و ماجراهایی که بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و یارانشان گذشته است را قدم‌به‌قدم دنبال کند. دوره‌ی سه‌جلدی «پیامبری» جلال‌الدین فارسی، خوانندگانش را به حال و هوای صدر اسلام و زمان پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌بَرَد و انسان را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و فضای نزول قرآن نزدیک می‌کند و علاوه‌بر این‌که اطلاعات زیادی به خواننده می‌دهد، روح و قلب مخاطبش را به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نزدیک می‌کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

امیـــــرالمومنین علیه الســـــلام

امیـــــرالمومنین علیه الســـــلام :

از کاری که خدا با ابلیس کرد درس بگیرید، هنگامی که کار دراز مدت و کوششهای توان فرسای او را باطل ساخت، او شش هزار سال خدا را پرستش کرده بود که معلوم نیست آیا از سالهای دنیاست یا از سالهای آخرت.

«نهج البلاغه، خطبه 192»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

نحوه زندگی امام حسین علیه السلام

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

پیشنهادی برای مطالعه سیره اهل بیت(ع)

«پیشوایان هدایت»
«زندگى پیغمبر را میلى‌مترى باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ى این زندگى یک حادثه است، یک درس است، یک جلوه‌ى عظیم انسانى است؛ تمام این ۲۳ سال همین‌جور است. جوان‌هاى ما بروند تاریخ زندگى پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقى افتاده است.» (بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله، ۱۳۸۷/۰۵/۰۹)

اگر معلم باشید و در کلاس درس یا حتی اگر خواننده‌ی حرفه‌ای کتاب‌های دینی باشید و در یک جمع خانوادگی از شما بپرسند کتابی با موضوع زندگی امام جواد، امام هادی یا امام عسکریعلیهم‌السلام معرفی کنید، کار سختی پیش‌ رو خواهید داشت. اگرچه ممکن ‌است «منتهی‌الآمال» مرحوم شیخ عباس قمی یا «زندگانی چهارده معصوم» مرحوم عمادزاده به ذهنتان برسد، اما در معرفی این‌ کتاب‌ها باید به مخاطب یادآوری کنید که تنها بخشی از آن‌ها به هر معصوم اختصاص دارد. ضمن آن‌که احتمالاً باید تبصره‌ها و توضیحاتی نیز در مورد نثر کتاب و برخی مطالب آن برای مخاطب خود داشته‌ باشید.

مسئولان مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام دقیقاً به همین خلأ فکر می‌کردند که باعث شد طرح نگارش ۱۴ کتاب در مورد چهارده معصوم برای استفاده‌ی عموم مردم را در سال ۱۳۷۵ به حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید منذر حکیم که سابقه‌ی روشنی در تحقیق و نگارش تاریخ اسلام داشت پیشنهاد بدهند. این‌گونه و در پاسخ به این نیاز، گروهی از محققان با محوریت آقای حکیم در سال ۱۳۷۶ این تحقیق را شروع کردند. مسئولان مجمع اصرار داشتند که کار در مدت کوتاهی انجام شود و علی‌رغم مشکلات تألیف گروهی چنین کاری،....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

دغدغه رهبر انقلاب برای جوان انقلابی امروز

دغدغه رهبر انقلاب برای جوان انقلابی امروز

نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران

«من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم. تاریخچه‌ى این صد و پنجاه، دویست سال اخیر از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگ‌هاى ایران و روس به این طرف را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است. یکى از این حوادث، ایجاد جریان روشن‌فکرى وابسته است.»۱

کتابِ "نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" شرح سرگذشت روشنفکری در همین دوره تاریخی است. روی جلد اول چوب کبریتی روشن میان دو انگشت و طرح جلد دوم دو چوب قرار گرفته‌اند که در بدو روشن شدن‌ خاموش شده‌ است! جلد اول به پیدایش روشنفکری و نسل اول آن در دوره مشروطه می‌پردازد و جلد دوم نسل دوم این جماعت و تا دوران پهلوی را .

روشنگری بیانگر جهان‌بینی و بینش حاکم بر دوران بسط و گسترش تمدن غرب است. و دارای چنان اهمیتی است که جریان غالب تفکر قرن هجدهم در غرب را با آن می‌شناسند. در فلسفه جدید، از دکارت به این سو، عقلی پدیدار شد که هرآن‌چه را روشن نبود، مردود می‌انگاشت. دکارت، عقل اومانیستی را معیار نهایی کشف حقیقت اعلام می‌کرد و بشر را بی‌نیاز از هدایت وحیانی و آسمانی. او در طلب احکامی بود که بدیهی و روشن باشند. روشنفکری در ادامه فلسفه دکارت به وجود آمد. روشنفکران نیز در جهت ترویج و تبیین آداب و مشهورات امانیستی عمل می‌کردند.
اما آنچه در ایران با عنوان روشنفکری سربرآورد، در قیاس با روشنفکریِ غرب، ماهیتی تقلیدی داشت. و صورتی ظاهری از آن بود. جریان روشنفکری در ایران محصول تطور طبیعی تاریخ ما نبود. روشنفکران و متجددان ایران مقلدانی ظاهرگرا بودند که پیشرفت کشور را در وابستگی به استعمارگران می‌دیدند. و بر این باور بودند که «اصلاح» و بهبود اوضاع کشور از مسیر ورود سرمایه‌‌های مادی و معنوی غرب می‌گذرد. میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله که از پیشگامان روشنفکری در ایران است می‌گفت باید «دقیقا مثل اروپا عمل کرد». روشنفکری در ایران از زمان فتحعلی‌شاه قاجار ظهور کرد. و از ابتدا بنایی غیر دینی داشت.۲ «غرب مسلط به فناورى و علم، روزى که خواست در ایران، پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند، از راه روشن‌فکرى وارد شد. از میرزا ملکم‌خان‌ها و امثال این‌ها، تا تقى‌زاده‌ها، این روشن‌فکرى دوران قاجار است که بیمار متولد شد. روشن‌فکرى ایران، متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد.»۳
"نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" به قلم شهریار زرشناس، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکل‌گیری زمینه‌های آن در ایران، و حضور و تاثیرگذاری‌اش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بی‌ریشه از روشنفکری غربی معرفی می‌کند و می‌گوید مقدمه اقدام عملی جهت درهم شکستن ساختار کنونی غرب‌زدگیِ شبه مدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او، تبیین وضعیت روشنفکری در ایران، و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است. به ادعای نویسنده استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است. رویارویی‌ای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیان‌های نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشه‌های خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن می‌شود.

جستار: مجموعه سخنان
رهبر انقلاب درباره «روشنفکری»
کتاب، در دو جلد توسط انتشارات کتاب صبح (۱۳۸۷) به چاپ رسیده و مشتمل بر هفت فصل است. آغاز آن تبیین ماهیت و پیشینه روشنفکری در غرب به منظور شناخت بهتر ماهیت روشنفکری در ایران است. فصل دوم به توضیح ویژگی‌های روشنفکری، مفهوم غرب‌زدگی شبه‌مدرن و گرایش‌ها و شاخه‌های روشنفکری در ایران اختصاص دارد و فصول بعدی درباره ادوار تاریخی روشنفکری در ایران است. که از این قرارند:

نسل اول و دوم روشنفکری در عصر مشروطه
روشنفکری در دوره پهلوی اول
روشنفکری در دوره پهلوی دوم
روشنفکری پس از انقلاب اسلامی

هر فصل با تحلیلی عمومی از دوره تاریخی مورد بحث آغاز می‌شود و با معرفی اندیشه و بررسی عملکرد چهره‌های شاخص روشنفکری در آن دوره (در فصل سه و چهارِ جلد دوم، احزاب و سازمان‌های روشنفکری) ادامه می‌یابد. نویسنده با تقسیم تاریخ ایران به چهار دوره‌ی:
الف: کهن (ماقبل سلطه هخامنشیان)
ب: تمدن کلاسیک ایران باستان (از سیطره قبیله پارس تا شکست یزدگرد سوم)
ج: تمدن کلاسیک ایران پس از اسلام (از قرن اول هجری تا قرن چهاردهم و ظهور مشروطه)
د: دوره سیطره غرب‌زدگی و تجدد گرایی (پس از مشروطه)

مقطع پایانی را موضوع اصلی کتاب، و زمینه شکل‌گیری روشنفکران عنوان می‌کند. زرشناس در توضیح ویژگی‌های روشنفکران (شبهه روشنفکران) در این دوره، آنان را این‌چنین توصیف می‌کند: «وابسته به استعمار و لژهای فراماسونری، زمینه‌ساز سرمایه‌سالاری و امپریالیسم جهانی، فاقد پشتوانه عمیق و جدی فلسفی، در خدمت استبداد مطلقه رضاخانی و مروج پایه‌های فرهنگی و سیاسی آن رژیم»۴
ویژگی کتاب تقسیم‌بندی فصول آن به دوره‌های تاریخیِ حضور روشنفکران در ایران و معرفی چهره‌های شاخص جریان روشنفکری در هر دوره است. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که لحن نویسنده در توصیف اشخاص، در مواردی از زبانِ علمی متناسب با چنین پژوهشی فاصله گرفته و به بیانیه‌ای علیه آنها مانند می‌شود. انتخاب این زبان در پژوهشی با مختصات کتاب مذکور، از دقت متن می‌کاهد و ارتباط اقناعی آن با خواننده را کم اثر می‌کند. به عنوان نمونه نویسنده در توصیف شخصیت تیمورتاش، او را «مردی پرانرژی، قدرت طلب، شهوت‌ران، شارلاتان صفت، متجدد مآب و روشنفکر صفت»۵ معرفی می‌کند. طبیعی است که ارتباط این توصیفات با ماهیت روشنفکری چیزی نیست که با صرف ادعای نویسنده و ردیف کردن عباراتی این‌چنین اثبات شود. و نیازمند توضیحاتی بیشتر و دقیق‌تر است. از سوی دیگر ممکن است معرفی اشخاص، احزاب و جریان‌های روشنفکری و توضیح اجمالیِ «عمل» آنها، ارتباط کلیِ آن با ماهیت روشنفکری را کم‌رنگ ‌کند. و خواننده را از دقت و تامل در «ماهیت» روشنفکری باز دارد.

تامل و دقت در این مقطع از تاریخ معاصر ایران، کلید فهم عقب‌ماندگی کشور از جریان تفکر و پیشرفت، و روشن‌کننده ریشه‌های وابستگی و ضعف ایران در این دوران است. عمل سیاسی حاکمان و عهد قراردادهای ننگین و خفت باری نظیر گلستان و ترکمانچای و رویتر شاهد کوچکی بر این مدعاست. شاهدی که نشانه و بروزش قبل و همزمان با حاکمان در روشنفکران دیده شد.

نویسنده همان ابتدا کتاب شکل گیری کتاب را اینطور شرح می دهد: سال‌های متمادی است که قصد داشته‌ام تا تاریخی جامع، هرچند مختصر، از جریان روشنفکری ایران تهیه نمایم. وقتی شروع به کار کردم دیدم که برای انجام چنین کاری، زمانی حداقل ۵ – ۶ ساله و تیمی از نفرات پژوهشگر و همراه لازم است؛ بنابراین به انجام یک بررسی بسیار مختصر و تقریبا محدود به برخی چهره‌های برجسته این جریان بسنده کردم.

رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به موضوع روشنفکری به شکل صریح پرداخته اند و در پاره ای موارد به مصادیق و مواردی از این جریان اشاره داشته اند. ایشان چندی پیش در دیدار جوانان گفته بودند: «امروز در محیطهاى روشنفکرى، کسانى هستند با شکلهاى گوناگون، با قد و قواره‌هاى گوناگون، اینها ما را از شعارهاى مکتبى برحذر میدارند؛ دوران اوج شعارهاى مکتبى را که دهه‌ى ۶۰ است، زیر سؤال میبرند؛ امروز هم از تکرار شعارهاى مکتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و میخواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ میگویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد. نگاه خوشبینانه این است که بگوئیم اینها تاریخ نخوانده‌اند - البته نگاه‌هاى بدبینانه هم وجود دارد - اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائى که وجود دارد و همین تمدن مادى غرب که امروز میخواهد دنیا را فتح تصرف کند و این حرف را نمیزدند. باید بگوئیم اینها بى‌اطلاعند، تاریخ نخوانده‌اند.»۶

[۱] بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی (۷۱/۵/۲۱)
[۲] برگرفته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى شوراى‌ عالى انقلاب فرهنگى (۷۰/۹/۲۰)
[۳] بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی (۷۱/۵/۲۱)
[۴] نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (جلد دوم)،ص ۱۱۴ و ۱۱۵، شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح
[۵] نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (جلد دوم)،ص ۷۵، شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح
[۶] دیدار جوانان خراسان شمالی ۹۱/۰۷/۲۳
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

اینفوگرافی « چرا استحکام »

استحکام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت

ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت

اشاره
اینک لحظه‌ی پر شکوه یک پیوند آسمانی از راه رسیده است.
   دو رهرو جوان می خواهند بر اساس خواست و رضای خداوند، دست در دست هم، راه زندگی را به سوی هدف والای آن سیر کنند.
   راستی! این چه میثاق عمیق و مهمی است!
   طبع و غریزه، «زوج» می خواهد. روان پر تلاطم، «همسر» می طلبد. روح بی قرار، بدون«او» احساس نقصان و کمبود می کند. خداوند هر یک را بدون دیگری نمی‌پسندد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله «ازدواج» را سنت خویش و راه رسیدن به رضای الهی و صیانت بخشیدن به نیمی از دین معرفی می‌کند.
   می خواهند بیشتر بدانند تا با هشیاری «بله» بگویند.
   شنیدن از این «سید» چقدر مغتنم است.
   خوشا بحالشان!

 
* هدف زندگی
زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید.
اصلاً ما برای این به دنیا آمده‌ایم. ما در حالی وارد دنیا می شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می‌کنیم. این جا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج می‌شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز می‌شود.1

* ازدواج، یک ارزش اسلامی
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می‌کند، یکی از نعمتها و اسرار الهی و یکی از پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است. می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی‌کند خود را از این ارزش محروم نموده است.2


* خداوند اصرار دارد
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در در زمره‌ی واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه‌ی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.3

* خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.4
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه‌ی عمر را به تنهایی می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره‌ی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه‌ی پیکره‌ی جامعه باشد نه فرد تنها.5

* سنت پیامبر: ازدواج به موقع
روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده‌اند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده در این مکاتب اجتماعی و فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده‌اند ازدواج نمایند.6
نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.7
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر (اکرم صلی الله علیه و آله) به سنت خودشان تعبیر می‌کنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله تأکید ویژه‌ای شده. چرا؟ به خاطر اهمیت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیتهای بعدی.8

 
* ازدواج در حال شور و شوق
پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند –‌ چه دخترها و چه پسرها – البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ی خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می‌کنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده‌ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.9 


* ازدواج در آغاز احساس نیاز
اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده در اوان خود، هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زودتر بهتر. زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می‌کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیانهای جنسی را می‌گیرد. لذا می فرماید: «من تزوّج احرز نصف دینه»[1].طبق این روایت معلوم می‌شود که نصف تهدیدی که انسان درباره‌ی دین خود می‌بیند از طرف طغیانهای جنسی است که خیلی رقم بالایی است.10


* برکات و فواید ازدواج
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه‌ی خانواده، یکی از فرصتهای مهم زندگی است. برای زن و مرد – هر دو – این یک وسیله‌ی ارامش و آسایش روحی و وسیله‌ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله‌ی تسلّی، وسیله‌ی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله‌ی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است.
   پس می‌بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می‌کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده‌ی بسیار مفید است. البته مهمترین فایده‌ی ازدواج، مان تشکیل خانواده است و بقیه‌ی مسائل، فرعی و درجه‌ی دو و یا پشتوانه‌ی این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجه‌ی اول همان تشکیل خانواده است.11
بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است.12

 
* شرایط کمالی ازدواج
در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه‌ی زمینه‌ها معین کرده است. در زمینه‌ی اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها همه‌اش احکام شرع است، اینها همه‌اش دستورات است.13
و البته از لحاظ شرایط مادی سهل‌ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایتهای بشری و انسانی است. رعایتهای اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.14
شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرارداده است. یکی از شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه‌ی انسانی به یک معامله‌ی تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمی‌دارد. البته این شرایط، شرایط کمالند نه صحت، اما واقعاً شرط‌اند.15

* کُفوْ بودن از نظر اسلام
در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند. و عمده‌ی مسأله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تأمین شد، بقیه‌ی چیزها اهمیتی ندارد... وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین می فرماید.
در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیت است، عبارت است از دین و تقوی که: «المؤمن کفو المؤمنة و المسلم کفو المسلمة»[2].این ملاک دینی است.
البته در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدم‌تر، فداکارتر، آگاه‌تر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافعتر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن ، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد بقدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.16

* هشیارِ عاقل یا مستِ غافل
یک وقت انسان ازدواج می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من ازدواج می‌کنم – یا روحیه‌اش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذراند، با این روحیه – یک نیاز طبیعی خودم را برآورده می‌کنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل یک خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. می‌گوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده می‌کنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی می‌کنم که آن طور که تو می‌خواهی عمل کنم. این یک جور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج می‌کند، نه قدر خدا را می‌داند، نه قدر آن همسر را می‌داند، نه قدر این فرصتی را که برایشان پیش آمده می‌داند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم پایدار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود.17


* شُکر نعمت ازدواج
این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مزدوج می‌شوید و تشکیل خانواده می‌دهید، یکی از نعمتهای بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. همه‌ی آنچه که ما داریم از خداست «ما بنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ»[3]، اما توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعم را انسان توجه ندارد. بعضیها ازدواج می‌کنند همه نوع خوبی هم گیرشان می‌آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می‌گذرانند ولی نمی‌فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه‌ی تعیین کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شکر آن را هم به جا نمی‌آورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می‌شود، محروم می‌مانند. لذا باید انسان توجه کند به اینکه این چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟ یک وقت انسان در شکر، فقط به زبان می‌گوید که خدایا شکر و در دل او خبری نمی‌شود. این لقلقه‌ی زبان است و ارزشی ندارد... اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است. این خیلی ارزش دارد. می‌فهمد که خدای متعال نعمتی به او داده و حقیقتاً ابراز تشکر می‌کند. این همان شکر خوب است. منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضعگیری هم بر اساس این تشکر لازم می‌آید که انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکرده اند... توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت خوب رفتار کنیم... این رفتار خوب را در اسلام معین کرده‌اند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. اینکه در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.18


* مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟
اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد،‌ جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.19


* روش اسلام بهتر است
هم در مسیحیت و هم در یهودیت و هم در ادیان دیگر، این انضباط {ازدواج} به شکلی دیگر البته هست. اسلام آنها را هم معتبر دانسته است. آنها را زن و شوهر دانسته است و فرزندان آنها را حلال زاده دانسته است.20
نحوه و نوع ازدواج در اسلام، بهتر از ازدواج بقیه‌ی ادیان و بقیه‌ی ملل است.  هم مقدماتش، هم اصلش و هم ادامه و استمرارش طبق مصلحت انسان گذاشته شده است. البته ازدواجهای بقیه‌ی ادیان هم از نظر ما معتبر و محترم است، یعنی، همان عقدی که یک مسیحی در کلیسا یا یک یهودی در کنیسه انجام می‌دهد یا در هر قوم و ملتی، هر طوری انجام می‌شود از نظر ما معتبر است و ما آن را برای خودشان باطل نمی‌دانیم ولیکن این روشی که اسلام معین کرده، بهتر است. برای مرد حقوقی، برای زن حقوقی، برای زندگی آدابی،‌ برای ازدواج روش و شیوه‌ای معین کرده است. اصل هم این است که خانواده بماند و خوشبخت باشد.21


* به همین آسانی!
در این عقدی که ما می‌خوانیم، در حقیقت دو طرف بیگانه از هم را با همین چند کلمه، با یکدیگر متصل و مرتبط می‌کنیم،‌ بطوری که از همه‌ی عالم به هم، محرمتر و نزدیکتر و مهربانتر می‌شوند.
ثانیاً؛ با این عقد یک سلول جدیدی در پیکره‌ی اجتماع،‌ ایجاد می‌کنیم که این پیکره‌ی اجتماع از سلولهای خانواده‌ها تشکیل شده است.
ثالثاً شما دو نفر هستید،‌ یکی خانم و دیگری آقا که هر کدام نیازهایی دارید به جنس مخالف. آن نیازها را با این چند کلمه عقد بر طرف می‌کنیم.
این سه کار را ما انجام می‌دهیم. این اول کار است و پایه‌ی کار.
از این جا به بعدش به عهده‌ی خود شماست.22

 
* مهمترین فایده
مسأله ازدواج و تشکیل خانواده در شرع مقدس امر بسیار مهمی است و فواید بسیاری هم دارد اما، مهمترین فایده و هدف ازدواج،‌ عبارتست از تشکیل خانواده. نفس این علقه‌ی زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه‌ی ارامش زن و مرد و مایه‌ی کمال و اتمام شخصیت آنهاست. بدون آن هم زن و هم مرد ناقصند. همه‌ی مسائل دیگر فرع این است. اگر این کانون سالم و پایدار شد، بر روی آینده و بر روی همین وضع فعلی جامعه تأثیر خواهد گذاشت.23
ازدواج، در حقیقت دروازه‌ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده اساس همه‌ی تربیتهای اجتماعی و انسانی است.24
اصل در ازدواج عبارتست از پیوند زناشویی دختر و پسر و تشکیل خانواده. همین قدر که دختر و پسر همدیگر را ببینند و عقد شرعی جاری بشود و اینها با هم زن و شوهر بشوند، یک کانون خانواده به وجود آمده و یک خانواده‌ی جدیدی تشکیل شده است. شارع مقدس خانواده‌ی مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتی خانواده تشکیل شد، برکات زیادی در آن هست، نیازهای زن و شوهر تأمین می‌شود، نسل بشری ادامه پیدا می‌کند... اما اصل قضیه،، فرزند، زیبایی و ثروت نیست. اصل قضیه این است که دو نفر با هم زندگی مشترکی را تشکیل می‌دهند و این محیط باید یک محیط سالمی باشد.25
نفسِ ایجاد کانون خانوادگی و یک کانون جدید، از همه چیز مهمتر است. اساس خلقت بشر چه زن و چه مرد،‌ این طوری است که باید یک زن و مرد مجتمعاً یک واحدی را تشکیل بدهند، تا زندگی راحت، بی دغدغه و آماده برای جوابگویی به نیازهای بشر پیش برود. اگر این نشد، یک پایه مهم از زندگی لنگ است.26



***
منابع:

 1.خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/11/1380
2. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
3. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1377
4. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 20/11/1375
5. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 5/10/1375
6. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/6/1379
7. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/11/1376
8.خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/4/1379
9. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/12/1379
10. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380
11. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380
12. خطبه‌یعقد مورخه‌ی 26/1/1377
13. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
14. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
15. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 4/9/1375
16. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/6/1372
17. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/11/1378
18. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/3/1381
19. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 13/10/1377
20. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/5/1375
21. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 19/1/1377
22. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1373
23. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 10/2/1376
24. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/5/1374
25. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/9/1373
26. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 16/5/1379
 

[1] بحارالانوار، ج100، ص219
[2] وسائل الشیعه، ج20، ص67.
[3] بحارالانوار، ج49، ص269.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان

اینفوگرافی راز ماندگاری

راز پایداری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یحیی باباییان